سلام دوستان.
پست قبل دیگه خیلی شلوغ شده بود.هر کس یه سازی میزد.من نتیجه گیری کلی رو که تو پست قبل اگرفته شد و صحبتی که من با بعضی از خانوم ها و آقایون داشتم اینه که :
ظاهرا خانوم ها همه یا اکثریت به این نتیجه رسیدن که دو روز اول رو نیان و میگن پسرا ناهماهنگ هستن.خواهش میکنم همه بیان فقط بنویسن که دوس دارن بیان یا نیان.نه این که من تابع جمعم یا قطعا .... . بگن اگه دست خودشون باشه و به بقیه کاری نداشته باشن میان یا نه.اون وخ یه نتیجه گیری کلی میکنیم.مخصوصا آقایون.حتما بنویسید که میاید یا نه.
من و آقای الماسی دوس نداریم بیایم.آقای مقتدایی پور کار دارن و قطعا میان.فقط شخصا از همین مطمنم.منتظر نظر بقیه هستم.
بعدش اگه قرار شد نیایم حالا به کمک نماینده یا اصلا خود بچه ها سریع اطلاع رسانی میکنیم.امیدوارم واسه اولین بار به توافق نظر برسیم.آمریکا و اسراییل باید از اتحاد ما بترسند
شاید این پست زیاد ربطی به حال و هوای این روزا نداشته باشه ولی واقعا خیلی بی معرفتی که یه بار هم از اسطوره ها و قهرمان های زندگی مون تو وبلاگ یادی نکرده باشیم.....این چند جمله تقدیم به همه پدرای دنیا
.
.
.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم از خواب برمی خیزد ولی زودتر از او به خانه بر می گردد...
پدرم هر وقت می گفت درست می شود تمام نگرانی هایم به یکباره رنگ می باخت..
پدرم دستانت بوی خدا را می دهد نوازشم کن تا خدا را حس کنم....
سر سفره جز پارچ آب چیزی نبود ..پدر و یخ هردو آب شدند چه دنیای بی رحمی...
به یاد آرامش دوران کودکی زمانی که بالاترین نقطه زمین شانه های پدر بود...
چه راحت گفتیم بابا آب داد...و چه راحتر گفتیم بابا نان داد ...بی آن که بدانیم بابا برای آب و نان تمام جوانی اش را داد...
خدایا به بزرگیت قسم تمام باباها رو برا بچه هاشون حفظ کن...آمین
بعدازتودنیاقشنگ نیست....
گریه می کنم وازاین میترسم
که بی توزیادزنده بمانم.........
لاخیربعدک فی الحیاه وانما ابکی ...مخافه ان تطول حیاتی....
ازعاشقانه های امیرالمومنین برمزارهستی اش.......
سلام برهمه امیدوارم تعطیلات درکنارخونواده خوش گذشته باشه وبایه انرژی مضاعف سال جدیدروعالی بگذرونیم
دوستان فرداپنج شنبه چهارمین سالگردشهدای گمنام دانشگاهمون هست،باسخنرانی دکترمنوچهری (من میشناسمشون توی سفراردوی جنوب باهامون بودن خیلی قشنگ صحبت میکنن).ساعت 16 سرمزارشهدای دانشگاه.....اگرتهران هستین حتمابه این دلاورمردان که نام ونشان دربی نشانی دارن وبچه های خانم فاطمه زهراهستن ؛سربزنید.
التماس دعا
سلااااااااااام
13 بدر شد؟خدارو شکر...
چنتا عکس هم از سیزده بدر دشت قاصدک ورامین براتون گذاشتم...
اول آرزوها مد نظر...بعد
فوووووووووووووووووت
در یک سیزده بدر شهریار به پارکی رفته بود که همیشه با عشقش ثریا ( که درشعرهایش اوراپری مینامید)میرفت!همینجوری باسه خودش نشسته بود که یکدفعه دید ثریاخانم با همسر وبچه ای دربغل برای سیزده بدر به آن پارک آمد!همان لحظه این شعر به ذهنش رسید و آن را در دفترچه اش نوشت :
گوهر فروش
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم توشدی مادر و من با همه پیری پسرم
توجگرگوشه هم از شیربریدی وهنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم وچشم نظربازم جام جرمم این است که صاحبدل وصاحبنظرم
منکه باعشق نراندم به جوانی هوس هوس عشق وجوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر وسیم فروخت پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق وآزادگی و حسن وجوانی وهنر عجباهیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر وسیمم بو که به بازار تو کاری نگشود ازهنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تابه دیوار ودرش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
توازآن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم ودلی دارم سیر شیرم وجوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا چه کنم لعلم و والا گوهرم
سلام دوستان.
به مناسبت سال جدید یه طرحی توی ذهنم اومد که گفتم توی وبلاگ پیادش کنم.این که از این به بعد هر چند روز یک بار یه تصویر آپ میکنم توی وبلاگ و هر کس بیاد و برداشت شخصی خودش یا هر نظر و توضیحی که میخواد رو توی نظرات بنویسه.این که ببینیم آدما چه قدر میتونن تفاوت برداشت داشته باشن میتونه خیلی جالب باشه.در عین جالب بودن میتونه سرگرم کننده و آموزنده هم باشه.حتی میتونه باعث شه که دیدمون نسبت به اطرافون عمیق تر بشه و نکات ریز تری رو از هر چیز پیدا کنیم و یاد بگیریم که از کنار همه چیز ساده رد نشیم.شاید برای بعضی ها مسخره به نظر برسه ولی واقا تاثیر گذاره.
اول با یه تصویر نسبتا ساده شروع میکنیم و اگه استقبال بشه اولا ادامه میدیم ، دوما تصاویر پیچیده تر و قابل تامل تری رو میذارم که خیلی جای بحث و تفکر داشته باشن.تصاویری که شاید حتی اگه همه فکرامون رو بذاریم روی هم بازم مفهومش رو نفهمیم.
اولیش:
توی تصاویری که میذارم از نماد زیاد استفاده میشه.به جزعی ترین چیز ها توجه کنید.
برداشتتون رو بفرمایید لطفا.همچنین بفرمایید که نظرتون راجب این پست چیه.باشه یا نه؟.خودم هم بعد از یکی دوتا نظر برداشتم رو میگم.
یعنی اینقدر که تو وبلاگ کلاس ما نظر سنجی می شه عادل فردوسی پور تو برنامه نود نظر سنجی نکرده.............نظر سنجی های آینده:1)بچه ها به نظرتون این هفته تو کلاس از خودکار استفاده کنیم یا مداد......2)بچه ها به نظرتون این هفته تو سلف غذا رو با نون بخوریم یا بی نون...
یه روز تو کلاس ریاضی دیدیم معلم در حال حرکات موزون هستش بعد یه ربع فهمیدیم داره شکل تابع رو درس میده.......
سلامی به بلندای برج میلاد
بچه ها خوش گذشت درسا رو خوردین خدا رو شکر
هدف از این پست اینه که تصمیم بگیریم هفته اول دانشگاه بیایم یا نیایم !البته بگم که این خواسته بچه های شهرستانیمونه نه من چون بنده خدا ها (مخصوصا دکتر... آره نمی گم ریا نشه نترس! ) این طور گفتن که باید بلافاصله بعد 13 بدر راه بیافتن بیان و می خوان بیشتر کنار خونوادشون بمونن .. واسه همین منم به احترام دوستای گل شهرستانیمون و این که حرفشون زمین نیفته تا از مهمونی اومدم این پست رو گذاشتم.
پس سوال نظر سنجیمون اینه Who is volunteer to not go to the university in the first week ?!(کیا پاین نیان کیا میان& چرا )
بچه ها دوستامون منتظرن زودتر همه نظراتتونو بگید ..