جنبش دانشجویی

توجهتون رو به این پیغام شخصی جلب میکنم :


-----------------------------

سلام آقای عباس زاده.ما از دانشجویان هوشبری اهواز ورودی 91 هستیم.همونطور که میدونید طبق قانون جدید وزارت بهداشت ما از شرکت تو آزمون ارشد پرستاری محروم شدیم.ما اقدام به اعتراض و جمع آوری امضا از همه ی ورودی های دانشگاهمون کردیم و نامه ای به بورد هوشبری وزارت بهداشت نوشتیم.میخواستیم به شما هم اطلاع بدیم که شما هم اعتراضتون رو با نوشتن نامه به بورد هوشبری و گرفتن امضا از همه ی دانشجوهای دانشگاهتون ب گوش مسئولین برسونین تا راه رو برای ادامه تحصیلمون باز کنن. 
لطفا جوابتون رو به ایمیلم بفرستید تا در جریان اقدامتون باشیم. 
خیلی ممنون.منتظر ایمیلتون هستم.

-----------------------------------


دوستان لطفا هرچه سریع تر نظرتون رو بگید تا اگر نظر جمع همین بود اقدام کنیم

همه اسلاید های کمک های اولیه

دوستان این هم از اسلاید های کمک های اولیه من فقط 8 جلسه داشتم.دیگه ببخشید اگه کمو کسری داشت.








دانلود

یه طعم جدید...

سلام برهمکاران گرامی...

 

ان شاءالله که حال همگی خوب باشه ولحظه هاتون پرازیادخدا

غرض ازمزاحمت این بودکه اول میخواستم درمورداین پست نظربدین که باشه یانه؟

ماتوی این پست قصدداریم روش تهیه وپخت غذاوآش ودسروحلواو...رو آموزش بدیم البته ازنوع محلی

که شمامیتونیددستورپخت غذاهایی روکه مخصوص محل تولدوزندگیتون هست روبه من بدیدومن بذارم رو وبلاگ تابقیه ی دوستانم استفاده کنن.

شروعش بامن...

 

حلوا زرد یابرنجی(بعضی ها بهش حلوا کاسه ای هم میگن):

موادلازم:

آردبرنج                      1 پیمانه

شکر                         2پیمانه

آب وگلاب                   3پیمانه

روغن مایع                  نصف پیمانه

زعفران وخلال بادام

 

 

طرزتهیه:

ابتداروغن رادرظرف ریخته روی شعله ی کم،تاکمی گرم شود(یادتون باشه روغن نبایدداغ بشه) سپس آردبرنج رااضافه میکنیم،هم میزنیم(نکته:رنگ آردعوض نشود؛درحددوسه دقیقه کافی است) .آب وگلاب وشکررا که ازقبل باهم مخلوط شده را درظرف میریزیم وبایدبلافاصله مخلوط راهم زدوآنقدرموادراهم میزنیم که مانندفرنی شودیادتون نره که توی هم زدن ،صبرکافی روبه خرج بدیدچون یکم زمانگیره نسبت به بقیه ی حلواها.سپس زعفران دم کرده رااضافه میکنیم وحلواراهم میزنیم زمانیکه روغن دوردیواره ی ظرف مشخص شدودرواقع حلوا ازدیواره جداشد؛نشانه ی آماده بودن حلواست.الان میتوانیدحلوا را ازروی شعله برداریدودرظرف دلخواه ریخته وروی آن راباخلال بادام تزیین کنید.

توصیه میکنم برای باراول بانصف پیمانه آردبرنج شروع کنید.اگرسوالی داشتین حتمابپرسید(این حلوا همون حلوایی هست که یه بارآوردم سرکلاس،اگرطعمش رودوست داشتین حتما درست کنید.)

 

راستی یادتون نره نظربدید

ممنون

 

همه مخارج بیمارستان قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست می‌آورد، روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می‌آورد تصمیم گرفت از کسی تقاضای کمی غذا کند. در خانه‌ای را زد. دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود. دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟»
دختر جوان گفت: «هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می‌دهیم چیزی دریافت نکنیم.»
پسرک در مقابل گفت: «از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.»
پسرک که «هاروارد کلی» نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قوی‌تر حس می‌کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسان‌های نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری انتقال یافت. دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فرا خوانده شد. وقتی او نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد. مبارزه آنها با بیماری بعد از کشمکش طولانی به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود. او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند. نگاهی به صورت حساب انداخت. جمله‌ای به چشمش خورد: «همه مخارج بیمارستان قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.»