اندر احوالات ترم یک

سلام . این شعر رو من از خودم  و با سبک خلیل جوادی سرودم.امیدوارم خوشتون بیاد:   

سلام علیکم بچه ها .خوبید؟/درسا رو پاس کردید و از شادی رو میز می کوبید   

 

یادتون شیش مهر همین سال/ترم رو شروع کردیم ما خیلی بی حال 

 

همون اول که با فیزیک شروع شد/فاتحه همگی مون خونده شد 

 

استاد فیزیک خانم هاشمی بود/استاد خوبی بود سنش بالا بود  

  

یکشنبه ها هشت تا ده فیزیو بود/استادش خیلی خیلی حرفه ای بود 

  

یادتونه امتحانش چه سخت بود؟/سوال آخرش اسم خودت بود! 

  

بعدفیزیو آناتومی داشتیم/بحث از جمجمه و ماهیچه داشتیم  

 

استاد عزیز من سوالی دارم/سوال نیستا من انتقادی  دارم  

 

استاد من این دیگه چه وضعشه/یه ربع مونده به امتحان باید سوال طرح بشه؟ 

  

یادتونه استاد اصول کی بود؟/همون که به محمدی گیر داده بود 

 

خانم بهنام و خانم ملکیان /زحمت کشیدن برامون بی امان  

 

اتاق پراتیک و خانم کبیری/سر روپوش و کارت میداد چه گیری  

 

کلاس زبان و میکروب هم گذشتن/ولی برامون نمره ی خوب گذاشتن  

  

انقلاب هم که بحثش بحث جنگ بود/درس خوبی بود خیلی هم شیرین بود 

   

کلاس اخلاق که خیلی با حال بود /اول و آخرش همه خنده بود   

  

تشکر می کنم از نماینده ها /زحمت کشیدن شب و روز بی ریا   

 

 

وبلاگ کلاس عالی شد واسه ما/دمت گرم بهنام. اجرکم عندالله 

  

این ترم با همه سختی هاشه گذشتن/حبیبی و جعفری فر گل کاشتن(شرمنده نتونستم از شاخص خانم استفاده کنم قافیه نمیداد)  

بیایید این ترم بچه ها عهدی کنیم/پرچم هوشبری رو بالا کنیم  

 

(تعداد ابیات بالا بود همین چندتا رو انتخاب کردم) 

خدا حافظ.

روز هوشبر مبارک بادااااااااااااااااااا

                                شعری از بچه های خوابگاه در وصف رشته هوشبری

از چی بگم...؟

از این دانشجوهای خسته

                           از فشار درس تموم دنده هام شکسته

نمره هامو نبین،این نمره ها یه ننگه واسه من

                            این خودمم،یه هوشبر خسته

توهم مثل منی،توام کم درد نداری

                            درد اصلیت اینه که تو ارشد نداری

من کسی نیستم با کارشناسی دردم بگیره

                            ولی این چندرغازو کی میخواد گردن بگیره

جیبم خالی شد،یه کم بهم پول بده گیرم

                           این هوشبرا با کدوم پول عروسی بگیرن

آرزوهام مرد در راه رشته ای که

                          سوختو منتظر یه ارشد کلاسیکه

بگذریم.........

من به آینده های این رشته م اعتقاد دارم

                         چون معروفیه که به ماها اعتماد داره

شاعران: سعید و محمود و محسن رحمتی و محمد و علی

لیست کار های خونه تکونی

لیست کارهای خونه تکونی سال نو:

1.پاک کردن غم گذشته ها

2.دور ریختن کینه ها

3.شستن افکار منفی

4.چیدن عشق در طاقچه

5.سبز کردن مهر

6.خرید شادی و حراج محبت


*ایام خانه تکانی مبارک خانم ها وتسلیت اقایان*

معجزه

سلام دوستان این مطلب تو دو دقیقه خونده میشه لطفا تاآخرش بخونید: 

 

 هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت ، از
مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به
فرانسه منتقل شود  .  هنگامی که هواپیمای حامل  بزرگترین طاغوت تاریخ ، در فرانسه به زمین نشست ، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شدند و از جسد استقبال کردند     پس از اتمام مراسم ، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال
داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان شناس ، به همراه بهترین جراحان و کالبد
شکافان فرانسه ، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع
کنند . رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام
          پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود . تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان
ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس
از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و
مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد او را مومیایی کرده اند،

اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده
بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در
حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ
فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از
دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق
عجله نکند ، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده
بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده
از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.در جواب او یکی از حضاران بیان کردکه قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه ی او بعد از مرگ را خبر داده است

حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر
ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا درحدود دویست سال
قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی
شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله
نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر
میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی
که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات     جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد .

 و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد ؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟

 او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفرکشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:

{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ
کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ}   [یونس:92]

امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند
خیلی از مردم از آیات ما غافلند...

این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:
من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای بار تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و
دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق
کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته
باشد. وبر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد

 ( لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید )

حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام ( قرآن و تورات و
انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید) .

صندلی داغ با حضور خانوم ملیحه حبیبی (سری چهارم)

سلام



با چهارمین سری صندلی داغ در خدمتون هستیم با حضور مهمون عزیزمون خانوم ملیحه حبیبی

جند نکته

سلام بچه ها.من به عنوان بزرگ کلاس(از لحاظ حجم گفتم نه سن)می خوام 2تا نکته رو یاد آوری کنم(البته با اجازه شما): 

1)خواهش میکنم تو نظرات نهایت ادب رو به کارببرید.عزیزان نویسنده با احترام پاسخگو باشند.تو وبلاگ کلاس ما فقط بچه های کلاس نیستن خیلی ها هم میان و میرن من خواهش می کنم احترام هم رو نگه دارید یکم گذشت داشته باشید تلخ نوشتن که هنر نیست زیبا نوشتن هنره بابا دم عید چرا از هم آزرده خاطر بشیم.پرچم کلاس ما همیشه بالا بوده و دوست داریم بالاتر هم بره.(رییس نیروی هوایی ارتش با من تماس گرفتن گفتن پرچمتون مزاحم رادارهای ما شده) 

2)تو نظرات خواهش می کنم اسم قشنگتون رو بنویسید .به خدا زشته برا دانشجوی ترم 2 این حرکات رو بزنه.(اسم زیبای تورا دیدم در نظرات /چهره ی زیبایت زنده شد در خاطرات) 

 

ببخشید اگه سرتون درد اومد قصد نصیحت نداشتم .دم......بچه های........هوشبری......ورودی92.......دانشگاه.....ایران........گرم.

جمعه های تکراری




صبحِ بی تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد


بی ‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد


بی ‌تو می‌گویند: تعطیل است کارِ عشق بازی


عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد


جُغد، بر ویرانه می‌خواند به انکارِ تو اما


خاک این ویرانه‌ها، بویی از آن ویرانه دارد


خواستم از رنجشِ دوری بگویم، یادم آمد


عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد


رویِ آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم


ای خوش آن دستی که رنگِ آبرو از پینه دارد


در هوای عشقِ تو پر می زند با بی قراری


آن کبوترْ چاهیِ زخمی که او در سینه دارد


ناگهان قفلِ بزرگ تیرگی را می‌گشاید


آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد


 قیصر امین پور




گوش دادن این موزیکم همچین بی ربط با مطلب و خالی از لطف نیست



لینک دانلود





امیدوارم که خوشتون اومده باشه





هفته آخر...

سلام من یک چی بگم؟! 

ما پسرا که حرف زدیم همه به این توافق رسیدیم این هفته هفته آخر باشه.. فقط چند نکته:

1- قطعا دخترهای خوابگاهی هم خوشحال میشند زودتر برند...

2-خواهشا نترسید که استادا چی کارمیکنند واینا همه نرند هیچی نمیشه،همه روهم که نمیتونندغیبت بزنند

3-بچه بازی درنیارید که همه نرند به جز 3نفر اونوقت بقیه کلاس خراب میشند،بالاخره هم کلاسی ها باید پشت هم باشند بعدشم ما اول دبیرستان2هفته قبل عیدتعطیل میکردیم دیگه اینکه دانشگاه..

4-بعد هم پارسال کنکور بود تو عید هم درس نخونده باشید بالاخره جو کنکور...امسال بیاید از عید یک لذت توپ ببریم..

5-بعدهم از الان بوی عید داره میاد،کشته مارو.... به خودم بود این هفته رو هم نمیرفتم..

6-یک هفته هم کلاس نرید خدا شاهد هیچی نمیشه،نه 20تون میشه 19 نه 10 تون 9...

7-بعد هم تاجایی که از صحبت های خانوم مرادی فهمیدم(باخودم حرف میزد ولی 100درصدمطمئن نیستم)این هفته، هفته آخربیمارستان پیش از عید...یعنی دیگه نداریم تاعید،مهمه هم که بیمارستان دیگه چی میخواید؟!!

خلاصه اینکه ماپسراکه موافقیم،دخترهای خوابگاهی هم فکرکنم موافق باشند میمونه دخترهای تهرانی...دیگه فکرکنید خونه باشید از عید بیشترلذت میبرید یا سرکلاس واژه شناسی پزشکی...

خب دیگه خداحافظ