دوستان بسیار بسیار صندلی داغی بود.ممنون که این فرصتو بهم دادین.
به خصوص در جواب به سئوالای بهنام و مهسا و ابولفضل
سئوالای ابولفضل و وقتی دیدم این به ذهنم رسید که خیلی باهوشه و حسابی در مجموع داغ کردم
در جواب به اون سئوال پاک کن مهسا که اتش گرفتم
واسه بهنام هم که دارم حالا....
از همگی ممنونم و خوشحالم و سرمست از بودن در بین شماها . بودن بین شماها فرصتیه که شاید نصیب هر ادمی تو دنیا نشه ! بعضی وقتا از خوشحالی جیغ میکشم وقتی از دانشگاه میام خونه به جای اینکه خسته باشم سرشار از انرزی میشم. ممنونم ازتون از همهتون به خاطر اینکه هستین . عاشقتونم.
وقتی قبول شدم با توجه به اینکه بچه های هم سن و سال شما زیاد دیدم یه تصور دیگه داشتم ازتون
و فکر میکردم خیلی باهم فاصله زیادی داشته باشیم وقتی شماها سیاوش قمیشی گوش میدید یا نوری و حتی ابی تعجب میکنم انگار تاریخ دوباره برام تکرار شده .ولی خوشحالم که هنوزم بچه های دانشگاه سراسری با بقیه فرق دارن به قول مسعود میگه اگه بخوای سراسری قبول شی اونم تهران باید یه نوری تو دلت روشن بشه اون نور تو دل همتون هست. دوستون دارم
امیدوارم زودتر باهم اجین بشید و بشیم و فاصله هامون هر روز کمتر باشه من همهمون رو مث یه خونواده بزرگ 39 نفره میبینم و دوس دارم روزای خوب و پر از شادی کنار هم بگذرونیم. و از هم یاد بگیریم
من هر کاری از دستم بربیاد برای اینکه روزای تلخی که من تجربه کردم رو شماها تجربه نکنین و دیدتون نسبت به زندگی عوض بشه و شادتر زندگی کنید ، انجام میدم و خوشحال میشم بهم بگید خیلی خوشحال.
قضاوت : امان امان از قضاوت ! هر لحظه هر لحظه تمام سعیم و میکنم که حتی خودمم رو هم قضاوت نکنم ولی مگه میشه لامصصصصصصصصصصصصصصب
قضاوت باعث رنج ادمی است چون باعث عدم پذیرش میشه وقتی همه چیزو میپذیری زندگیت میشه بهشت اما وقتی جایی باشی که دوس نداری باشی و اون و نپذیری دنیات میشه جهنم
بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را و نگوییم چرا؟
ح.پ.: ما چرا میبینیم ؟ ما چرا میفهمیم؟ ما چرا میپرسیم؟
خوش تیپ: اخ دست رو دلم نذا که کبابه
یکی از مهمترین نقطه ضعفام اینه که عادت کردم عادت کردم به اینکه برام مهم باشه چی میپوشم
و دیگران هم متاسفانه
مرد خوش تیپ: 1.هر روز حموم میره
بقیه اش:عطرش باید عالی باشه ، رنگ کمربند و کفشش یکی باشه
از سر تا پا یه رنگ نپوشه(مگر سفید یا سیاه)
ساعتش خیلی مهمه
لباسهاش هم در حد امکان از برندهای خوب باشه و لباس تنگ نپوشه
مدل راه رفتن و خندیدن مهمه
وای خدایا حداقل کفش مردونه مجلسی رو با شلوار جین نپوشه
خانوم: 1.هر روز حموم
بقیه اش :رنگ کیف و کفشش یکی باشه
عطر عالی باشه
ناخونهاش مرتب باشه
بدونه چه جوری باید ارایش کنه اگه نمیدونه اصن ارایش نکنه
لباسهای خیلی تنگ مناسب نیستن
اون مسئله شلوار جین و کفش مجلسی اینجا هم ایضا داره
لباس: نقطه ضعف ملی .وقتی میگم نقطه ضعف منظورم اینه که برام مهمه ممکنه وقتی میخوام از خونه بیام بیرون ممکنه دو سه بار لباسای مختلف رو تست کنم مخصوصا وقتایی که چاق میشم من از سایز6 4 لباس دارم تا 34.
یعنی تو این سالها از 82 و 3 کیلو تا 46 کیلو تغییر وزن داشتم.
و برام مهمه چی میخرم ممکنه سالی یه بار یه چیز بخرم ولی ااونو خوب میخرم مارک میخرم ترجیحا
پول: هیچوقت برام مهم نبوده تو زندگی معتقدم که روزی ادم هر چی باشه همونقد نصیبش میشه و هیچوقت از زمونه پول نخواستم میگن خدا روزی رسونه باشه خرج میکنیم نباشه خرج نمیکنیم
شب ازدواجم با مسود مامانم یه دفه پشیمون شد همون شب عروسیمون نیومد!!!!!!!!
البته ما عروسی نگرفتیم فقط خانواده من و مسود بودیم خانواده یعنی خانواده ها نه فامیل ولی مامانم نیومد
و چون ما صددرصد درحمایت مادرم ازدواج کرده بودیم بدبخت شدیم چون گف باید خونه و ماشین و... رو پس بدید ما موندیم و دانشگاه و بیکاری و.بیخونه و مامانه که هم همش میگف طلاق بگیر میفرستم خارج . ای بابا !!!!!1..
نشون به اون نشون که تا 3 سال بعد ازدواجم با خانواده و فامیلم رفت و امد نکردیم تا سه سال یه جفت جوراب هم نخریدیم ولی خوب تموم شد دیگه...
پرواز: خوابمو که گفتم بهت و علاقه مندیم به پارکور یه موقعی که هنوز ادم نشده بودم ارزوم بود پارکور در سودای پرواز ولی الان به همون خواب پرواز بسنده کردم!
من: تنها ادمیکه دیدم اینجوری میخنده :دو نقطه دی. باهوش.
... بسه دیگه فعلن !
2) کاری که با انجامش به خودتون افتخار کردین & بالعکس(بهترین و بدترین) هیچی واقعا ولی چن وقت پیش یه کاری کردم که دادشم (40 ساله هستن) بهم زنگ زد گف ملیحه تو یه ادم خارق العاده ای چه از لحاظ مثبت چه از لحاظ منفی من که نمیفهمم هر کاری لازم باشه در لحظه انجام میدم و نه به خودم افتخار میکنم نه از خودم بدم میاد من عاشق خودمم دوس ندارم بار کارها مو رو دوشم بکشم و حسرت بخورم
یه قصه میگم برات:
یه روز دو تا عارف بودن که از جنگلی میگذشتن کنار رودخونه زنی زیبا رو میبینن که نمیتونسته از رودخونه رد بشه یکی از عارفا زن رو رو دوشش میگیره و به اون طرف رودخونه میبره اونیکی عارفه تعجب میکنه و تا پایان راه هیچی نمیگه در اخر طاقت نمیاره و میگه چطور تونستی اون زن و لمس کنی و رو دوشت بگذاری ؟ اینکی عارف بهش میگه:
من فقط در طول رودخونه اونو رو دوشم بردم و تو از لحظه ای که دیدیش تا همین حالا.
3) نظرتون نسبت به خودتون ?من از انتقاد منتنفرم و این اذیتم میکنه که از انتقاد متنفرم
من در تمام لحظه ها سعی میکنم در همونجا که هستم حضور واقعی داشته باشم
من ملیحه ام من عاشق خودم و همه سلولهام و همه رفتارهام هستم
هر وقت گرسنه ام غذا میخورم هر وقت خوابم بیاد میخوابم
هر وقت دلم بخواد میخندم هر وقت دلم بخواد گریه میکنم
من یک ملکه ام و قلمرو ام شونه هامه البته یه ملکه شیطون !
من از دیو درونی ام میترسم و همیشه مواظبشم مخصوصا وقتایی که تمایل به خودنمایی پیدا میکنم. بهش میدون نمیدم .فکر منفی ممنوع .اصن فکر ممنوع .هر وقت صداشو میشنوم میگم برو یه چایی بخور بیا یا میگم بخواب بابا !!!!!!
تو زندگیم مهربون بودن تنها کاریه که خوشحالم میکنه
سوال که زیاد داشتم ولی همین 3 تا کافیه فعلن زیاد خسته نشین. , از طرف من یزدان کوچولو رو ببوسین مر30 ...
خوشحالم که خنده هام خنده دار ! آخه بعضیا تلخ می خندن ولی متوجه نشدم چرا باهوش !!!!?!!!! به خاطر سوالام یا... . امیدوارم سوالام خوب بوده باشه ولی بعضی از جواباتون قانع کننده نبود ینی پیش بینیام زیاد خوب در نیومد! اما در کل واقعا" جوابای نسبتا مناسبی دادین و نظرم و دیدم نسبت به شما بهبود پیدا کرد & کامل تر شد
به سوالای ذیل بدون هیچ گونه تقل از کتب مختلف ! پاسخ دهید ( هر چی به ذهن دارین بگید)
نقل من از کتابای مختلف هر چی تو ذهنم بوده اس ولی نهایت سعیم و میکنم اخه من هیچی از خودم ندارم کتابهای مختلفی خوندم و جالبه که همشون منو به یه نتیجه میرسونه همه چی به یه سمت حرکت میکنه
1) تعریف کنید ( جامع و مانع و تا جایی که لازم می دونیداز نظر خودتون)
سکوت:
از بتهوون میپرسن رمز ساختن نت ها شو میگه مکثهای بین نتها. تمام راز موسیقی بتهوون در مکثهاست.
یه نظریه هم وجود داره به نام نظریه داناکی دکتر مسعود ناصری که میگه سفیدی های بین نوشته ها گویا تر از نوشته های متن است.
و سهراب: و بپاشیم میان دو هجا تخم سکوت و بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام
و حسین پناهی: لطف حرف هم مایه دردسره!
سکون:
قبلا تو کتاب "ذن " خونده بودم که تمام راز زندگی تو سکون و سکوته وتو مراقبه ها امتحانش کردم عالیه چنان ارامشی بهم میده که قابل وصف نیست (البته اگه شیطنت بهم اجازه بده ) و البته به اون حالت هم دلبسته نیستم و در لحظه کاریو میکنم که دوس دارم ؛ پر واضحه که کامل نیستم .
زندگی خودش منو پیش اورده و میبره .
تو جزوه اقای روحانی داشتیم دوپامین در یک سری مسیرهای مغزی تولید میشه و باعث ارامش و شادی میشه که در این مسیرها با استیل کولین در رقابت است یعنی هر چه در انجام کارها فیزیکی صرفه جویی کنی استیل کولین کمتر و دوپامین بیشتره بنابراین باعث ارامش بیشتر میشه.
یه بار امتحان کن هر چقدر امکان داره کارهای فیزیکی کمتر یعنی فقط یه کار و انجام بده مثلا فقط گوش کن یا فقط ببین یا فقط حس پوست بدنت رو در لباس درک کن حرکت پرده بالا و پایین اومدن شکم در هر نفس پر شدن الوول ها و حرکات روده در شکمت و کارها با سرعت کمتر انجام بده خودت میبینی نتیجه رو. مثلا سر کلاس تا جایی که میشه تکون نخور و فقط گوش کن ببین چه تفاوتی در سطح اگاهی و یادگیریت پیش میاد و تمام لحظه ها چقدر فوق العاده میشن. انگار همه چی براقتر میشه ...
ساده: مراقبگر
حتی در مورد خودت هم قضاوت نکنی (هر روز حموم کنی تا تمییییییییییز باشی ولی اینکه چی تنت میکنی اونقدر مهم نباشه که وقتی میخوای از خونه بیای بیرون دو بار لباس عوض کنی اینکه چاقی یا لاغر اینکه خوشگل به نظر به نظر برسی یا نه . عطر نزنی.اینکه بقیه تو رو چطور قضاوت کنن )و همه چیز رو بپذیری
رو صندلی نشینی فقط زمین
هیچکی رو لمس نکنی هیچکی رو نگاه نکنی
رو یه جای راحت نخوابی رو زمین یه ملحفه ساده
کارهایی که انجام میدی بدون هیچ قصد قبلی باشه
هیچ ارزویی نداشته باشی
هیچ عکس العملی در برابر هیچ واکنشی انجام ندی و فقط لبخند بزنی
سجده:
یه خاله دارم که اگه ببینیش فک میکنی 28 ساله اس در حالیکه 52 سالشه هر عملی بگی رو صورتش انجام داده و میده به اسلا م معتقده و نماز میخونه ولی ظاهرش اینو نشون نمیده و من به دل پاکش اعتقاد عجیبی دارم همیشه بهش میگم برام دعا کنه.
یه قصه جالبی داره میگه موقع کنکور پسرش که الان 34 ساله اس نذر میکنه اگه قبول شد هر شب نماز امام زمان یا همچین چیزی بخونه که سجده هاش طولانی بوده ولی تو دلش میگه خدایا من نمیتونم بایستم یا سجده های طولانی کنم را همینم دارم میگم نمازمو نشسته رو صندلی میخونم خلاصه بعد کنکور پسرش میرن شمال تصادف میکنن خانواده 6 نفریشون تو ماشین بودن پوستشون هم خراش برنداشت جز خاله ام که کمرش پشت صندلی راننده تا میشه و از جند جا ستون فقراتش میشکنه و هنوزم تو کمرش به طول ستون فقراتش یه میله پلاتینی داره که نمیتونه خم بشه. خلاصه جواب کنکور میاد و پسر خاله ام صنایع قبول میشه و خاله ام بالاجبار نماز وس جده هاشو رو صندلی میخونه.............
سیگار:
یه بار یه جمله تو ف.ب. خوندم که انسان اگه کاری رو با لذت انجام بده 2 دقیقه به عمرش اضافه میشه و هر سیگار یه دقیقه از عمر ادم کم میکنه پس هر سیگاری با لذت یه دقیه به عمر ادم اضافه میکنه
خخخخخخخخخخخخخ
و همون خاله ای که گفتم ازش برات میگه تو بارداری همین پسرش ویار داشته ویار سیگار هنوزم میکشه عاشق استایل سیگار کشیدنشم
مسود میگه خانوم نباس زیر 50 سال سیگار بکشه قباهت داره عیبه زشته
میگه اگه تو سیگار بکشی من همه امیدمو به زندگی از دست میدم
میگه عذاب وجدان میگیرم اگه سرطان بگیری زودتر از من بخوای بری دق میکنم از غصه
انسان و ادم : پشتی میدونی چیه؟
بابابزرگم خدا بیامرزدش 110 سال داشت همین دو سال پیش فوت کرد تو خونه شون قدیما پشتی داشتن ؛ من 6 تا دایی دارم و دوتا خاله و هر کدوم 3-4 تا بچه که تقریبا همگی هم سن هستیم . قدیما همگی تو خون هبابابزرگم جمع میشدیم یه 20 تایی بچه بودیم، میشستیم رو پشتی ها به جای اینکه تکیه بدیم بشینیم زمین اونم همش داد میزد " ادم باش !ادم باش ! ادم نیستش لا اقل انسان باش."
ما که نفهمیدیم!!!!!!!
خدایش بیامرزد
آرامش:
فقط با سکوت سکون و مهمتر از همه با عدم واکنش بدست میاد و پذیرش چون با عدم واکنش علت استرسها و رنجهامون رو از بین میبریم.
واکنش میدونی چیه؟ در این حد حساب کن که بارون میاد
از پنجره بیرون رو نگاه میکنی تو دلت میگی بارون میاد این واکنشه .
هرنوع رفتاری چه طراوت چه شقاوت چه محبت چه خشم وعصبانیت همه چی از درون به بیرون میتراود
پارسال به تابستون به خاطر حرفای اینو اون خودکشی کردم بعدش تو فیس بوک یه دوستی که باهاش تو بهشتی هم دانشگاهی بودم و نه همرشته و شاید تو دانشگاه فقط اون منو دیده بود چون ما خیلی شیطون بودیم معروف بودیم و من حتی درس حسابی قیافه اش هم یادم نمیومد و الان استرالیاس بهم گف ملیحه خودت رو به ارامش برسون چون وقتی خودت به ارامش برسی همه اطرافت به ارامش میرسن منتظر شرایط نشو! و حرفش زندگی منو از این رو به اون رو کرد.
وقتی ارامش داری زندگی ات رو صرف افریدن لحظات خوش میکنی برای خود و دیگران.
شعله: اسم یه فیلم هندیه که مسود جانم عاشقشه ولی من هیچ حسی بهش ندارم و البته شمع : یه وقتایی میشینم یه شمع روشن میکنم تو تاریکی با یه عود الته تو جاعودیم که سوراخهایی شبیه گل داره و حرکت و رقص دود عود و بوش منو مست میکنه خداییش یه بار باید این کارو انجام بدی تا ببینی چقد قشنگه.
شراب:
ای می بدترم از تو من باده ترم ازتو اهسته که سرمستم
شخصیت: بی معنیه، به نظرم ناشی از عدم اعتماد به نفسه .
تو بهشتی یه دوست اهوازی داشتیم "ارش حیاتی "الان دکتری شده واسه خودش دکترای ریاضی ها!اگه اینا رو بخونه نمیدونم چی بگه بهم. تقریبا سالی یه بار تابستونا میریم خونشون یه هفته چتربازی .
این پسر همیشه تو کیف پول دستیش دستمال کاغذی داشت همیشه مسواکش همراهش بود بعد غذای سلف مسواک میزد هیچوقت بی پول نمیشد اونقدر باید و نباید و حد ومرز داره تو زندگیش که خدا میدونه ؛ همیشه مسعود میگف ارش تو شخصیتت برات از همه چی تو زندگی مهمتره؛ به خاطر شخصیت دختری که عاشقش بود از دست داد و هنوزم عاشقشه با وجودی که عشقش ازدواج کرده . با یه ارش نام. همیشه کار داشت هیچ کلاسی نمیپیچوند همیشه کار داره .شازده کوچولو رو خوندی؟ شبیه اون مرد جدی سرخ چهره :" من یک انسان جدی هستم یک انسان جدی!"همیشه ولی ما عاشقشیم
شانس:
به نظر من حتی افتادن برگی در کائنات حتی یک حرکت دست بی دلیل نیس و همگی منظم و هدفمنده تا ما رو برسون به پشت اون هیچ بزرگ و از هر چیز میتوان چیزی اموخت.
شرف:
در گرانبهایی است معصومیت وجودی من و تو ما.
هستی&نیستی: وای این سئوالت بیچاره ام کرده
هستی =عشق
نیستی=عشق نباشه
ویلیام بلیک:"فرد نادان یک درخت را همانطور نمی بیندکه یک فرد دانا میبیند"
ورزش: یوگا.
ووشو: گفتی مادره
مادر ورزشهای رزمی پس قابل ستودنه
خوب&بد: هیچ خوب و بدی وجود نداره هیچی همش توهمه همش رو برامون از پیش تعریف کردن فقط چند مورد هس که ارامشت رو به هم میزنه :
1. هر نوع وابستگی و تعصب شامل : بازی. الکل.فیسبوک.سیگار .هرنوع ماده مخدر.بچه.همسر.دوست.پدر.مادر.هر چیزی حس خوب.شاگرداول شدن.ابرو.زیبایی.ناخون.ارایش.تیپ.ارزو.اینده.پول.دین.
ایسم.ذهن.صدای درونیت.قضاوت...
2.خوردن نسوج حیوانات
3. زنی و مردی که باهم پیمان بستند باید مراعات حیا رو بکنن. جوری که یه پلنگ زخمی گرسنه مراقب شکارشه. تا یه وقت دست و دلشون نلرزه.
هر کاری رو بدون هیچ قصد قبلی انچام بدی.
عشق
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سربجنبان که بلی؛جزکه به سرهیچ مگو
قبلا تعریفش کردم مث اونچه برا مهسا گفتم در باره خدا عشق هم همونجوریه خواستن بدون قضاوت بدون واسطه بدون دلبستگی و وابستگی و احساس با فکری خشک .
ودر هر لحظه ای سرمستی
بدون عشق زندگی رنگ نداره همه چی معمولیه
عشق یه موضوع مجرده یعنی وابسته به چیزی نیس اگه نگام کرد و ازم تعریف کرد عاشقتر میشم اینجا فقط عاشق خودتی وقتی با اون هستی و نیستس باس یه حس داشته باشی و اون نیس که بهت حس خوبی میده فقط خود خود عشقه
درهرفلکی مردمکی میبینم
هرمردمکی را فلکی میبینم
ای احول (با شوما نیسما خدای نکرده) اگر یکی دو میبینی تو
برعکس تو من دو را یکی میبینم
یه سلام پرانرژی به خانم حبیبی گل
ببخشیدکه دقیقه نوددارم ازتون سوال میکنم!
ولی فقط یه سوال :خیلی صادقانه نظرتون رودرموردمن بگین؟
ممنون ازاینکه وقت گذاشتین.راستی شماهرچقدردلتون میخوادمیتونیدازمن بپرسیدالبته میدونم نیازی به اجازه نداشت...
سلامی ، خوبین ?! به سوالای ذیل بدون هیچ گونه تقل از کتب مختلف ! پاسخ دهید ( هر چی به ذهن دارین بگید)
1) تعریف کنید ( جامع و مانع و تا جایی که لازم می دونیداز نظر خودتون)
سکوت
سکون
ساده
سجده
سیگار
انسان
آدم
آرامش
شعله
شراب
شخصیت
شانس
شرف
هستی&نیستی
ورزش
ووشو
خوب&بد
عشق
عاشق
بحران
تعصب
تنش
تحقیر
قضاوت
خوش تیپ
لباس
پول
پرواز
من
... بسه دیگه فعلن !
2) کاری که با انجامش به خودتون افتخار کردین & بالعکس(بهترین و بدترین)
3) نظرتون نسبت به خودتون ?
سوال که زیاد داشتم ولی همین 3 تا کافیه فعلن زیاد خسته نشین. , از طرف من یزدان کوچولو رو ببوسین مر30 ...
مرگ : در مورد مسائلی که مادی نیستند نمیشه با حواس پنچ گانه باهاشون درگیر شد .
همونطور که نظریه عدم قطعیت انیشتین میگه : میتوان در باره گذشته و حال اطلاعاتی به دست اورد ولی هرگز در مورد اینده امکان پذیر نیست.
رو به ان وسعت "بی واژه که همواره مرا میخواند یک نفر باز صا زد سهراب. کفشهایم کو؟
پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیس (ح.پ.)
و در مورد زمان که اونهم مفهوم گنگیه میشه گفت تا وقتی زمانش برسه هر لحظه این فرصت شگفت انگیز تکرار نشدنی رو هر جور ببینی و بگذرونی همونطور میگذره وعمل مشاهده ما صد در صد روی عمل اثر گذاره مث وقتی از یه ناظر بیرونی نظم شگفت انگیز یه لونه زنبور حتی نوع نگرش ما در اجسام در اونها اثرگذاره چه برسه به ادمها و اعمالشون و...
چنان در چیزی بنگر که انگار جزیی از توست در ان صورت نه بیننده ای میماند نه چیزی برای دیدن...
تولد : جهان مجموعه واحدی است است تقسیم ناپذیر و هر چه در ان است به هم مربوط رفتار اجزا بر کل تاثیر گذار است ولی مجموعه رفتار اجزا مساوی رفتار کل نیس
الکترون حرکت بسیار سریعی در اطراف هسته دارد نوترون و پروتون هم با سرعتی فوق العاده در حجمی کوچک در حرکتند ماده به طور بنیادی بیقرار است و جهان دائما در هر لحظه در تغییر و تمام هستی در ارتعاش و تغییر و رابطه تنگاتنگ باهم طوری حضور در کنار چیزی در ماهیت ان تغییر ایجاد میکند ( وقتی تابستونا میرم اهواز به خصوص ظهر حس میکنی حل شدن و ارتعاش و ادامه پوستم رو در هوا)
تمام سلولهای بدن ما در کمتر از 7 سال کاملا عوض میشوند و جای خود را به سلولهای دیگری میدهند (جز خاکستری مغز)
پس هر لحظه در تولدیم و تغییر . هیجانی است بشر !!!!!!!
شمع : عاشقشم یعنی هیچ وقت تو تنهایی چراغ روشن نمیکنم.
ملیحه حبیبی : من افریته مرا افسون کرد. مرا از هستی خود بیرون کرد".
بهنام عباس زاده :فوق العاده مودب. خوش تیپ. حتما خیلی مرده که تو این سن کار میکنه اونم کجا تو قلم چی! نمیدونم چرا منو یاد یزدانم میندازه میگم یه چن سال دیگه یزدان منم همینجوری میشه قدش از خودم بلندتر میشه ؟!!
فوئب : فوق العاده مودب. ذهن و قلقلک میداد
دمپایی رو فرشی :میخچه پاف، چند روز پیش داشتم فک میکردم یه خلاقیت به خرج بدم اخه میگن راه رفتن رو پارکت و فرش ماشینی و با دمپایی رو فرشی باعث میخچه میشه که شده . فک کردم فرشهای دست باف دست دوم رو بخریم با هاش دمپایی رو فرشی درس کنیم بعدم برم ثبت اختراع کنم. ندزدید فکرمو!
جمله ی "تو روحت" : بعضی وقتا حق مطلب و ادا میکنه
فیزیولوژی : از وقتی فیزیولوژی خوندم همش با خودم میگم مگه میشه یه همچی عظمتی مگه میتونه بد هم باشه؟ هیجانی است بشر. هیجانی است بشر.
یکی از چیزاییی که بدتون میاد؟ اینکه ناراحت میشم از انتقادهای مسعود.
زیبایی تو چیه؟ دل هر ذره که بشکا فی افتابیش در میان بینی
این جمله ها رو کامل کنید:
کفتر کاکل به سر ...... وای وای اوه اوه اوههههههههههههههههههههه
اولین باری که عاشق شدم..... هنوزم عاشقشم
بعضی وقتا دلم میخواد..... یه کول پشتی بردارم توش یه بطری اب معدنی ،یه کم شکلات ،چن تا کتاب ،عکس جی جی ،یه کم هم پول بذارم و برم برم پیاده هر جا که باشه برم فقط برم تنها نه کسی رو ببینم نه بشناسم نه با کسی حرف بزنم نه اشنا بشم فقط برم.
تا این گلوی وا مونده وا ب
حالا یک دو سه ..... اها اااااااااااااااااااقرش بده اوههههههههههههههه
سلام
من فقط یه سوال دارم اینکه وقتی برای اولین بار یزدان رو در آغوش گرفتید چه حسی بهتون دست داد و این که مادر بودن کلا چه جوریه؟
بهترین حسیه که یه زن میتونه داشته باشه حس وجود یه موجود زنده توی بدنت.
اولین باری که بغلش کردم فقط چونه اش رو دیدم که شبیه خودم بود خیلی حس خوبی بود یه تیکه از وجودش عین خودم بود. ( نارسیسمم فک کنم.)
بهترین حسیه که یه زن میتونه داشته باشه حس وجود یه موجود زنده توی بدنت.
اولین باری که بغلش کردم فقط چونه اش رو دیدم که شبیه خودم بود خیلی حس خوبی بود یه تیکه از وجودش عین خودم بود. ( نارسیسمم فک کنم.)
سلام بر خانوم حبیبی عزیز من فقط یه سوال دارم اینکه وقتی برای اولین بار یزدان رو در آغوش گرفتید چه حسی بهتون دست داد و این که مادر بودن کلا چه جوریه؟
مرسی
لطفا به جوابای من زیاد فک نکنین و خودتون سعی نکنید نتیجه گیری کنید اصلا هیچوقت در زمینه اعتقادات به مغزتون رجوع نکنین به اعتقاداتتون احترام بگذارید و تا وقتی به درک کامل نرسیدید و به قدر کافی مطالعه و تمرین نکردید ؛نپذیرید.
اینجوری که این حبیبی هم خوله بهش نگاه کنین بهتره چون دوس ندارم اعتقاداتتون یا خداتون رو ازتون بگیرم.
دوم دبیرستان بودم دادشم اومد بهم گف چرا به خدا اعتقاد داری از کجا معلوم بهشت و جهنم هست؟ دو شب تب کردم و اخر به این نتیجه رسیدم ک دادشم خله.
بعدها 6-7 سال پیش وقتی هنوز ظرفیتش رو پیدا نکرده بودم یه سری اطلاعات بهم رسید که باعث شد اون خدایی که تو دلم داشتم اونی که حاکم اسمونا بود و همه مشکلاتم فقط به اون میسپردم و چون با دلیل و منطق و مزخرفاتی از این دست از دستم رفته بود هر چه سعی میکردم دلم میگفت اری ولی این کله پوکم میگف نه وبهشت و جهنمم رو از دست دادم ..... واین خوب نبود البته بعد از مدت زمانی حل شد اما خیلی سختی کشیدم دوس ندارم شماها سختی بکشین .
به دو دلیل اعتقاد کلی بر اینه که هر چی میخوریم در وجود وارامش ما اثر گذار است مثلا با دیدن هاله نور غذاها رنگ هاله رو عوض میکنن
1.انسانها میتونن به تقوا بپردازند و پاک شوند ولی حیوانات چنین توانایی ندارند بنابراین نسوج بدن حیوانات پاک نیست و روحت رو ناپاک میکنه و ارامش وجودیت رو از بین میبره.
2.رنجی که حیوانات در اثر قربانی شدن داغ گذاشتن صید شدن دوشیدن شیرشان ...در نسوج انها نفوذ و باعث رنج ادمی میشود .
-چه سبک زندگی رو دوس دارین؟
سبک زندگی یعنی چی؟ یعنی از صب تا شب چیکار میکنم یه کم واضحتر میپرسی؟
- به یزدان سخت گیری میکنین یا نه ؟
قوانینی داریم تو خونه که تعدی کردن از اونها تنبیهاتی داره که خودش میدونه چی هستن. یه جوری که خودش احساس مسئولیت کنه در برابر وظایفش. و این فقط برا اینه که احساس مسئولیت رو یاد بگیره وگرنه خیلی سخت گیر نیستیم.
مثلا از مدرسه میاد تا وقتی مشقهاشو ننوشته نمیتونه کارتون ببینه یا پلی استیشن و ... ممنوعه و هیچ اجباری نیس در انجام تکالیف من تا حالا بهش نگفتم مشقاتو بنویس.
سلام خانم حبیبی
یعنی عاشق جواباتونم خیلی عاااالیه اصن بعضیاش که بدجور منو تو فکر فرو برد - چرا گیاه خوارید؟!
-چه سبک زندگی رو دوس دارین؟
- به یزدان سخت گیری میکنین یا نه ؟
یه سری سوالای دیگه هم میخاستم بپرسم دیدم خیلی خصوصی میشه بیخیال شدم
الان در حال حاضر این تو مخمه هیچی هم نمیرسه به مغزم
اشوبه ارامشم تویی به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم اسمانم
البته صداهای حسین پناهی همیشه در قلب وجانم هست
با چه فیلمی خیلی حال کردید؟
پروفشنال(لئو)+شعبده باز+ hours+ شاتر ایلند+نیش+کنتس از هنگ کنک+صبحانه در تیفانی
+بیلیارد باز+کازابلانکا+شبی در روم+سریال لاست+سریال دایی جان ناپلئون(تابستوناخیلی میچسبه هر سال میبینم با مسعود)+ سریال انی شرلی +صمد به مدرسه میرود+ صمد بروسلی میشود+ممل امریکایی+همسفر+ماه عسل+ گوزنها+ سوته دلان+داش اکل+محلل+فریاد زیر اب+زن دوم+برف روی کاجها+شبهای روشن (هانیه توسلی)+متولد ماه مهر+هری پاتر و یادگاران مرگ+ باب اسفنجی
به گل و گیاه یا حیوون علاقه دارید؟
خیلی خیلی دوستشون دارم انقد که یه گلدونم نمیتونم نگه دارم چون از وابستگی میترسم
من سلام و دوس دارم اما از زبونم میترسم.
اما تو پارکی برا پیاده روی میرم با یه درخت دوستم اون منو انتخاب کرده بعضی وقتا ازش اجازه میگیرم و ازش "پرانا " میگیرم.
اصن عشق چیه؟
بدون وابستگی خاضع و خاشع همچون خدمتکاری به همه هستی لبخند بزنی و محبت کنی با ذهنی با صلابت همچون کره زمین با هم عظمتش با افکاری عاری از احساس، بدون خودمحوری .
و نگوییم چرا؟ کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
بپذیریم همه هستی رو و تمام مدت سرشار از سبکباری و خنده نا محدود که همیشه اماده سر دادن است به کوچکترین بهانه.
خلاصه که اقا بهنام مرغ عشق از قفسش در رفت شیرین خانوم تو حموم سونا حوصله اش سر رفته موفش و رو گل رز فین میکنه اونم از فرهادش تیشش و داده به اسمل اقا جاش یه دیزی خورده بی نعنا بی نعنا
چرا باید زندگی کرد؟
چون خودمون انتخابش کردیم
چون هر لحظه نفس کشیدنمون شگفت انگیزه
هیجانی است بشر! هیجانی است بشر!
پول یا ثروت؟
همونقد که بتونیم جوراب و شلغم بخریم اونم من نه من هیچوقت دوس ندارم پول دربیارم
سلام بر خانوم حبیبی،خسته نباشید
خب بریم سراغ سوالا
1-انصافا روزی چند ساعت درس میخونی؟
mali: هر چقد جون داشته باشم و حال کنم ولی تو امتحانا خیلی خوندم .سئوالاتو که برا مسعود خوندم گف انقد که وقت نکردم سرمو بلند کنم ببینم نازنین همسرم چی پوشیده؟! گرسنه اس؟ تشنه اس؟ خوابش میاد؟ دلش گرفته؟
الهی بمیرم .. خاک تو سرم .اونموقع نگف بهم.ولی این ترم در طول ترم بیشتر میخونم که ته ترم جی جی و مسعود اذیت نشن.
2-کلا چه نوع تیپی رو بیشتر دوس داری بپوشی؟
کفش تخت بقیه اش فرقی نداره فقط یه جوری باشه که به دلم بشینه و راحت باشم.
3-چه آهنگهایی گوش میدی؟
همه چی ولی اهنگهای رضا صادقی و رضا یزدانی و مازیار فلاحی و چاوشی و محسن یگانه و 25 باندو شادمهر که عشقمه و گوگوش و چاتار و شهرام ناظری که بعضی وقتا خیلی دوس دارم و بابک جهانبخش و شهرام شکوهی و سیامک عباسی و... از همینا دیگه غمگین قدیمیا هم بعضی وقتا میچسبه شادها هم مث خانوم فتانه و دلکش و اهنگهای فرانسوی هم خیلی دوس دارم لورنا مک کینت هم عاشقشم و همه چی موسیقی های بیکلام بتهوون و موتزارت و باخ ... هم خیلی وقتا کلا با موسیقی زندگی میکنم حتی بعضی مداحی ها رو هم دوس دارم یه شوری توش هس مخصوصا مداحی های موذن زاده. همه چی دوس دارم و گوش میدم.
4-یکی از سوتی های زیبایت را بگو دور همی شاد شیم؟
یکی از بزرگترین نقطه ضعفام هست خوب به نظر رسیدن متاسفانه چی بگم وقتی زیاد درس میخونم یا بیخواب میشم و کم غذا زیر چشمام کبود میشه و پلکهام پف میکنه عین قورباغه میشم خنده دار بود به قد کافی؟ نبود بگو بقیه اشم بگم
خخخخخخخخخخخ
5-گوشیت چیه؟ به خدا نمیدونم 8یه دونه از این نوکیا زغالیهاس. سال پیش که این خط رو خریدیم مسعود با همه پولی داشت برام یه 1100 خرید از اون به بعد هم گوشی های به گوشه و کنار افتاده داداشهامو مسعود و این اخریه هم از دوست مسعود پیچوندم اومده بود خونمون یه اپل خریده بود یه 8800 هم داشت خداییش نباید اینو میپیچوندم حالا خودش ظاهرن راضی بود نمیدونم والا
6-خانوم حبیبی،فلاکس درسته یا فلاسک؟ فلاسک
7-دوست داشتین چه سوالی ازتون پرسیده بشه که نشده؟ در مورد نقطه ضعفام یا مثلا چرا گیاه خوارم؟
ببخشید یه کم زیاد شد،ممنون که وقت گذاشتین،تشکر
سلام به زهرا و شبنم گلم
1-اگه از بین این کلمات یکی رو برای زندگیتون بخاین کدومو انتخاب میکنین
(ثروت - عشق - علم - عقل - موفقیت )
عشق=علم= پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست.
2-به نظرتون زندگی چه رنگیه؟
30 ثانیه به یه نور لامپ کم مصرف خیره شو بدون اینکه تکون بخوری بعد بدون اینکه تکون بخوری چراغ رو خاموش کن و به رنگهایی گه میبینی دقیق شو زندگیم اون رنگهایی که میبینی . میبینی چطور با هیجان رنگ عوض میکنن هر لحظه؟
3-یه نصیحت؟
هیچ وقت از دنیا هیچی نخواه اونقدر معامله گر سختیه که ارزشش رو نداره. و اینکه هیچ وقت سعی نکن ادمها و به خصوص مردها رو عوض کنی همونطور که هستن بپذیرشون.
یه حقیقت؟
نفس میکشم
4-نظرتون راجع به بچه های کلاس؟
خجالتین خیلی مثبتن اصلا فکرشو نمیکردم یعنی یه درصد فک نمیکردم ولی عاشق همتونم. و خوشحالم خیلی بودن در کنار شماها منو لبریز انرژی میکنه عالی عالی...
من زندگی رو دوس دارم اما از زندگی دوباره میترسم
من دین رو دوس دارم اما از کشیشا میترسم
من هیچ وقت زنی رو سنگسار نمیکنم
من هیچ وقت کسی که دینم و قبول نداره نمیکشم
من اگه مرد بودم وقتی زنم حرفم و رو گوش نکرد کتکش نمیزنم
من منتظر بهشت نمیمونم و به یه تولد دیگه نیاز ندارم چون بهشت و تو همه لحظه های زندگیم میسازم
من نیازی به جهنم نمیبینم و سالی 5 میلیون به هیچکی نمیدم روزه نمازام و که نخوندم بخونه و بگیره بعد مرگم ؛ تا نرم جهنم.
من 100 میلیون پول خرج نمیکنم برم مکه حج واجب و تو فامیلم ادمهایی باشن که برا پول داروهاشون معطل موندن
من هیچ مستی رو شلاق نمیزنم
من به خاطر رضای خدا هیچکی رو نمیکشم
و بعد همه چیز رو توجیه کنم
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
2.شهدا
تو خونواده مسعود روحانی بود(خدا بیامرزدش) مرجع تقلید.
دوتا پسر داشتبه طور همزمان مردند یکی منافق کشته شد سنگ قبرش و شکوندن.
یکی هم شهید شد موافق بود با رژیم بعد انقلاب ! هر دو به خاطر عقیده شون مردند میگن خیلی هم اخلاقهاشون مث هم بوده هر دو ادمهای قوی بودن از نظر شخصیتی و..
من نمیتونم قضاوت کنم نمیتونم حتی بگم اونایی که در راه عقیده شون مردن شهیدن یا اینایی که مورد تست داروهای کشنده پزشکی یا اونایی که موقع جنگ جهانی روشون داروها رو امتحان میکردن
یا کهریزکی ها یا ندا ها
یا یه کسی مث شخصیت کتا ب دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت که روحش مرد
اخه مردن که فقط جسمی نیس
یا حتی عراقی هایی که به خاطر وطنشون مردن
نمیدونم
ولی هیچ وقت به خاطر تعصب خودمو به کشتن نمیدم
و با لبخند شمشیری که به روم کشیده بشه میپذیرم و هیچ وقت هیچ موجود زنده ای رو نمیکشم.
3.حجاب
mali: در مملکت ما یه مسئله کاملا نسبی است
مثلا اگه بخوام برم ده بابا بزرگ مسعود قطعا با چادر میرم
و البته قبلا ها فک میکردم همسرم از اون ادمهای روشنفکره که تو یه مهمونی هر جور دوس داشته باشم لباس بپوشم اما بعدها متوجه شدم همسرم با تمام روشن فکری یه مرد ایرانیه و همه مردهایی که تو مهمونی حضور دارن و البته خانومها همه ایرنی هستیم و خودمون و نمیبینیم متاسفانه البته باید بگم که یکی از بزرگترین نقطه ضعفهام قضاوتیه که مردم و به خصوص مسعود درمورد ظاهرم میکنه متاسفانه
4.حیا
مواظب باشی عین یه پلنگ زخمی گرسنه که یه هفته اس هیچی نخورده که مواظب شکارشه تا دست ودلت نلرزه
5.رقیب درسی
چی هست اصلا؟
دوس دارم هممون معدلمون بالای 19 باشه بریم بزنیم تو دهن اونایی که نمذارن رشته مون فوق لیسانس بشه
mali:به قول سهراب:وزن خوشبختی من وزن رضایتمندی است .
2-وقتی مسعود برای اولین بار ازتون خواستگاری کرد بهش چی گفتین؟
mali:مسود وقتی اولین بار از من خواستگاری کرد که دیگه دیر شده بود قرار بود نامزد کنم
چهار ماه قبل از اینکه ازم خواستگاری کنه عکس یه دختر روش دستش کشیده بود که رو لپهاش دو تا چال داشت و ما دوستیمون نزدیکتر شد منم که خوشحال ! !
اون وقتا یه دختر معصوم بودم یه موجود پاک انگار که هر لحظه تازه به دنیا میومدم صدای خنده هام همیشه همه جا رو پر میکرد از خودم شادتر سراغتر نداشتم عین یه کاغذ سفید دست نخورده بود وجودم
ولی خوب تا اونموقع شاید موقعیتی برای بد شدن برام پیش نیومده بود که اونهمه خوب بودم
خوشتیپترین وبامزه ترین و شیطونترین پسر دانشکده بود، قبل من با 20 تا دختر همزمان تو دانشگاه دوست بود که از همشون خبر داشتم برا همینم خیلی خوشحال بودم که زدم و بردم و اولین کسی که بهش علاقه مند شده بودم، بود.بعد یه ماه به هم زد باهام ،یک هفته تمام اشکهام بند نمی اومد یعنی شبانه روزی ها کفر همه دراومده از دستم تا یکی از دخترا بهم گفت رو پل نمایشگاه دیدتش اقا انگار یه اب رو اتیش دل من ریختن دیگه تموم شد مسعود تو دلم مرد
تابستون شد یه خواستگار خوب داشتم قبول کردم بعد اون بود که زنگ زد و خواستگاری کرد منم گفتم نه و تا میشد اذیتش کردم اون وقتا یه دختر معصوم بودم یه موجود پاک انگار که هر لحظه تازه به دنیا میومدم صدای خنده هام همیشه همه جا رو پر میکرد از خودم شادتر سراغتر نداشتم عین یه کاغذ سفید دست نخورده بود وجودم و از همین جا بود که ذره ذره شروع کردم به فرو ریختن انگار یه دیوی تو وجودم بیدارشده بود
و من اگاه نبودم که ملیحه ذره ذره داره میمیره و خوشحال بودم و سرمست غرور از اینکه تلافی کردم همه ازار و اذیت هاشو
و مسود هر روز نابود میشد سیگاری شد 20 کیلو وزن کم کرد ذات الریه گرفت اونقدر سرفه میکرد که خون بالا می اورد ذره ای دلم به رحم نمیومد
ولی اون عاشق بود عاشق همون ملیحه همون ملیحه پاک.
تا اینکه رسما نامزد کردم
فرداش بابای مسعود اومد پیشم بهم گفت اگه الان برگردی بهتره تا بری با یه بچه برگردی شما عاشق هم هستید و مامان بیچاره ام پدرش در اومد تا نامزدیم به هم بخوره چند روز بعد مال مسعود بودم و دیو وجودم برا یه مدت به خواب رفت چون در کنارش به ارامش رسیده بودم تا...
3-نظرتون درباره ازدواج با هم کلاسی چیه؟خوبه؟
mali:در مجموع ازدواج یا هر کار دیگه ای حتی رفتاری که شما موقع اتوبوس سوار شدن یا رانندگی موقع ترافیک دارید نیاز به بلوغ درونی داره تا وقتی از درون خودت رو نساختی نباید ازدواج کنی حالا با هر کسی
شاید به نظر برسه قبل از اینکه عشق چشمات و کور کنه با همکلاسیت حسابی اشنا میشی و لی
هر قدر هم از هم شناخت داشته باشید تا وقتی خودتو نشناسی نمیتونی ازدواج یا هر رابطه موفق دیگه ای داشته باشی چون ما انسانها مستعد تغییریم
4-بهترین دوران زندگیتون؟
بعد از کنکور جریان فکری برام پیش اومد که انگار تازه متولد شدم یه جریانی که خودش منو میبرد به سمت همون ملیحه ی ملیحه.
حالا هر لحظه از بیدار شدن دیو وجودم میترسم چون به اندازه ملیحه قدرتمنده.
5-وقتی دل تنگ میشین چه کار میکنین؟
mali :ذن میکنم.
-دانشگاه ش-ب چند نفر بودین ونفر چندم بودین؟مسعو چه طور؟
mali: والا درس یادم نیس ما که زیاد کلاس نمیرفتیم ولی فک کنم یه 30 نفری بودیم اما انقد میافتادیم که با همه ورودیها قاطی بودیم یه موقع درسا با 6 سال بالاییمون داشتیم مث اینجا هم نبود که همه درسها حتی عمومی ها مون باهم باشه . ولی تو شیطونی و کلاس پیچوندن ومسخره بازی و ساعتهای حضور تو دانشکده دور حوض و زیر پله قطعا جز و 5 نفر اول بودم. هههههههه
از اینکه یه کم شخصی بود ببخشید.
mali: نه اصلا جالب بود
مرسیتونم
سلام بر خانوم حبیبی،خسته نباشید
خب بریم سراغ سوالا
1-انصافا روزی چند ساعت درس میخونی؟
2-کلا چه نوع تیپی رو بیشتر دوس داری بپوشی؟
3-چه آهنگهایی گوش میدی؟
4-یکی از سوتی های زیبایت را بگو دور همی شاد شیم؟
5-گوشیت چیه؟
6-خانوم حبیبی،فلاکس درسته یا فلاسک؟
7-دوست داشتین چه سوالی ازتون پرسیده بشه که نشده؟
ببخشید یه کم زیاد شد،ممنون که وقت گذاشتین،تشکر
سلام به خانوم حبیبی عزیز
1-اگه از بین این کلمات یکی رو برای زندگیتون بخاین کدومو انتخاب میکنین
(ثروت - عشق - علم - عقل - موفقیت )
2-به نظرتون زندگی چه رنگیه؟
3-یه نصیحت؟
یه حقیقت؟
4-نظرتون راجع به بچه های کلاس؟
روز هوشبری رو به همه بچه ها بخصوص شما تبریک میگم.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما هم کلاسی محترم چند جمله راجع به موارد زیر بنویسید:
1.اسلام
2.شهدا
3.حجاب
4.حیا
5.رقیب درسی
6.محمود مقتدایی پور(چهار عمه دارم-لطفا مراعات کنین)
با سپاس فراوان
سلام بر ارشد کلاس خانوم حبیبی 1-از نظر شما خوشبخت به چه کسی میگن؟ 2-وقتی مسعود برای اولین بار ازتون خواستگاری کرد بهش چی گفتین؟ 3-نظرتون درباره ازدواج با هم کلاسی چیه؟خوبه؟ 4-بهترین دوران زندگیتون؟ 5-وقتی دل تنگ میشین چه کار میکنین؟ 6-دانشگاه ش-ب چند نفر بودین ونفر چندم بودین؟مسعو چه طور؟ از اینکه یه کم شخصی بود ببخشید.مرسیتونم
سلام مهتا بم 1.به نظر شما چطور میشه از دوران دانشجویی بهترین لذت رو برد؟
مهتاب جان اگه میخوای از همه لحظه های زندگیت لذت ببری در هر لحظه همون کاری رو انجام بده دوس داری انجام بدی یه کاری که بعد شیمون نشی در هر لحظه .
فرقی نداره کجا باشی یا تو چه دوره ای از زندگیت این تو هستی که داری زندگی میکنی
به همه لحظه های زندگی عشق بده و با اگاهی زندگی کن اگاه از صدای یه جیرجیرک تو حیات دانشکده یا حرکت برگها ی درختا یا وزیدن باد رو پوست صورتت یا حس پوست انگشت تو جوراب و کفش. زندگی در هر لحظه یه حقیقت شگفت انگیز تکرار نشدنیه و ادمها فوق العاده اند.
کودک باش و از هر چیز حیران شو و همیشه لبخند بزن هیچی و به دل نگیر .یه لحظه های قبلی فک نکن .در فکر منفی رو به ذهنت ببند و با کلامت گناه نکن و جز سخن عاشقانه چیزی نگو جادوی کلام.....
2.یکی ازقشنگترین خاطرات دوران دانشجوییتون تا الان چی بوده؟
وقتی هنوز عاشق مسعود نشده بودم و باهم تو یه اکیپی بودیم به نام حزب زیر پله
تمام لحظه هایی که با بچه ها از ولنجک تا تجریش پیاده میومدیم پول نداشتیم یه بستنی بخریم
دلمون خوش بود میخندیدم مسخره میکردیم همو
همگی همو دوس داشتیم بیخیال بودیم یا همه وقتهایی که میشتیم تو زیرپله
این نوشته مال مسعوده :
یادش به خیر.یادش به خیر سرکلاس امار حاضری میزدم و از پنجره میپریدم بیرون.یادش به خیر علیرضا افتخاری غایب ترین بچه کلاسها بودو حاضرترین بچه محوطه که هروقت دلم میگرفت باهم میرفتیم پشت دانشکده و میشستیم خیابون اوین رو نگاه میکردیم.دلم لک زده واسه اون شوفاژزیر پله که انقد روش میشستم که جاش روی بدنم میموند.دوست دارم فقط دو ساعت دیگه روش بشینم و همه اونایی که ازدر میان ومیرن قد یه عمر نگاه کنم.بازم مسابقه منچ بذارم و پول بچه هارو بالا بکشم.بازم مسابقه فوتبال بذارم و تیم lover men رو بدون هیچ مسابقه ای بفرستم به فینال و تیم افتابه رو که وجود خارجی نداشت تو نیمه نهایی ده هیچ ببرم.بازم تموم دلتنگیام رو با کتک زدن رهی کلانتری خالی کنم .
بازم همه اراذل دانشکده رو تحریک کنم واسه کاندید شدن تو انتخابات انجمن اسلامی.
بازم واسه هومن ملک ستاد انتخاباتی بزنم اونم توی حوض وسط دانشکده.
بازم از لج دکتر امینی وسط زمستون که نمیشد فوتبال بازی کرد بازی هاکی روی یخ راه بندازم.
بازم برم پیش اقا داوودی بشینم چایی بخورم وسیگار بکشم.
بازم امار دخترارو به پسرا بدم.
هروقت هرجا یه شوفاژقدیمی میبینم میرم روش میشینم میگم خدایا گاهی یه شوفاژ میتونه قد یه دنیا واسه ادم باشه.
یاد همه بچه های دانشگاه که بدترینشون از بهترین ادمای این روزا بهتر بود به خیر.
پایان.
البته من معتقدم که ازهمه لحظه ها میشه عشق ساخت هر چقد من بهش بگم بابا کشش نده حسرت نخور کش به درد تمبون کانت میخوره کش یعنی لیسیدن کاغذ بیمصرفی که یه روزی لای اون شکلات بود گوشش بدهکار نیس ولی خوب مسعودبهبودی است دیگر گاهی دلش میخواهد حسرت بخورد تا ملی حبیبی نازش را بکشد و بگوید عیبی ندارد منو تو که ماندیم از حزب زیر پله من که هستم من هستم. همیشه . تا اخر دنیا وبال گردنتم چه بخوای چه نخوای و اون بازم بخنده ...
3.یکی از بزرگترین درسایی که اززندگی گرفتین چی بوده؟
هسا جان صبحها مغزم به طرز عجیبی فعالیت میکنه بنابراین صبحها قبل از ساعت پنج به هوشم نمره نمیتونم بدم شدیدا فعال میشه.و شاید حق مطلب ادا نشد در جواب سئوال خدا! دیشب . خوابم میومد تمرکزم از دست رفته بود و سئوالا سخت و اینترنتم ناهمراه ،اگه قبول کنی بقیه جواب سئوال 4:
نظریه نسبیت انیشتین درباره عدم دوگانگی=رسیدن به مرحله نه ذهن صحبت میکنه. اینکه خود ماده و خود ذهن یکدیگر را ملاقات نمیکنند.
انتوان دوسنت اگزوپری: انچه اصل است از دیده نهان است.
درباره نه ذهن میشه گفت ذهن قاتل بزرگ حقیقت است ولی خود جهانی داننده است یعنی هر انچه درتمام هستی و نیستی بوده و نبوده و خواهد بود فارغ از مکان و جسم و زمان و در عین حال در تمام زمانها و مکانها و در دل تمام ذرات . اینکه هر چه از خود ماده فاصله گرفتی به ذهنش نزدیک میشی و اینکه هرچه به خود ماده و مادیت نزدیک تر باشی از خود واقعی و خود ذهن ماده دورتر میشی. وقتی خودجهانی را داننده ساختی دیگر تویی نیستی که زندگی میکنی پس زندگی را رها میکنی و حل میشی در کائنات در تمام لحظه ها ی زندگی انگار مستی انگار رو ابرایی انگار که تو نیستی در عین حال متصلی به تمام ذرات اطرافت و عاشقی
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
وقتی به کنترل تفکر نشده ذهن میرسی به نه ذهن به نگرش میرسی بی واسطه و مستقیم به مسائل بدون قضاوت
بودا میگه کودک باش و از هر چیز حیران شو
و
حسین پنا هی میگه:
من میخوام برگردم به کودکی پشت سئوال ما چرا میفهمیم ما چرا میبینیم ما چرا می پرسیم
دستور ساده اس
هیچ تشبیه. هیچ دعا. هیچ کلام .هیچ بحث. هیچ اداب. هیچ ایسم
اونجا که حلاج گفت اناالحق
نه ذهن. ذهنت را به من بده همه چیز هست و هیچ است نه تویی برای درکش نه چیزی برای درکش
انجا که نه بیننده ای هست نه چیزی برای دیدن
و همه چی و هیچی از عشق سرشاره عشق عاری از احساسات و تفکر.
مث عشق یه بچه یه ساله وقتی به یه باریکه نور که از پنجره به تو اتاق تابیده و میخواد با دستاش اون ذره های ریز معلق تو هوا رو بگیره
1.هیجان انگیز ترین کاری که کردین چی بوده؟
عاشق شدم.
تو اتوبان با مسعود تو ماشین بودیم میرفتیم دانشگاه داداش بزرگم ما رو دید کنار اتوبان وایستادیم درهای ماشین و قفل کرده بودم مسودم داشت باهاش حرف میزد اونم همش کنار اتوبان راه میرفت در یک لحظه که حواسش نبودو دور شده بود از ماشین پیاده شدم و با سرعتی که نمیدونم چقد بود دویدم و یه ماشین گرفتم و رفتم پیش عموم...
2.اگر بخواید به هوش خودتون یه نمره بدید چه نمره ای میدید؟
از بیست 17
3.سخت ترین کاری که تو زندگیتون انجام دادید؟
دل کندن از دلبستیگیهام همه چی . مجبور شدم.
دیگه نمیتونستم با مسعود زندگی کنم دیوونه شده بودم انگار شرایط زندگی خیلی سخت بود از همه چی گذشتم از هر چی که فکرش رو بکنی .ازش طلاق گرفتم و همه چی رو بهش دادم ولی یه هفته بعد رجوع کردیم. هههههههههههه
از هر چیز میتوان چیزی اموخت.
4.اگه ازتون یه امتحان ریاضی بگیرن و1سوال بیشتر توش نباشه واون سوال 20نمره داشته باشه وسوالش این باشه"خدا=؟"اون طرف معادله چ میکنیم.ی میذارید؟
خودهاهمه چی همه هستی و درنهایت عشق عشق به همه لحظه های زندگی و همه نفسها و همه کائنات در سکون و در سکوت . تو دونه انجیر. تو حرکت برگهای بید مجنون. زیر یه درخت باهم میچرخیم دست تو دست و اسمون و نگا میکنیمبا یزدان. وقتی یه دونه قند تو یه استکان اب حل میشه تو نور افتاب. افتاب. باد .هوا. ادمها. ادمها وقتی یه جا جمع میشن منو به هیجان میارن. مث یه دسته گنجشک پر سو صدا رو درخت
خدا خفت نکنه مهسا یه کتاب میتونم بنویسم از همه لحظه ها ی زندگیم واسه توضیح دادنش
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست دارید اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟
تو روحت
دور همی های مسموم و مزخرفمون شمال رفتن های بیخودی با یه گروه مزخرف همش الکی خوشی انگار یه چند سال مثل ادمهای مست زندگی کردم خودم نبودم نمیدونستم اطرافم چی میگذره زمونه وقتی دنیا بی عاطفه شد منم شدم مث خودش بد شدم.
6.تاحالا چند بار توی زندگیتون شکست خوردید؟بدترینش؟
من یه دفه شکست نخوردم به مرور بدون اینکه خودم بفهمم چی داره میگذره شکست خوردم وجودم از دستم رفته بود یه خدا داشتم تو اسمون بود تو مکه بود وقتی رفتم از دست دادم خدامو .
7.اولین چیزی که تو سختیا بهش متوسل میشید چیه؟
نفس هام
8.اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو درباره ی کلمات زیر بگید:
دوست: مسعود
عشق: به دنیا اومدم عاشق باشم عشق تنها چیزیه که دارم
مهسا! عزیزم جیگرتو برم من الهی .خوشگل خیلی خوشگل خییییییییییییلی شیطون باهوش دوس دارم اذیتش کنم ینی اشکش و دربیارم
صدای تیک تیک ساعت: بچه بودم درس میخوندم تو اتاقم یه دونه ساعت بود از اینا که زنگش ادمو کر میکنه نمیدونم شماها دیدین یا نه لای صد جور لباس میذاشتمش تو سه تا کمد قایمش میکردم باز صداش تو گوشم بود... اصن یه وضعی..
اولین روزمدرسه: وای من میمیرم برا مدرسه بوی مهر بوی برگها دفترای نو .دوس دارم تا اخر عمرم برم مدرسه
دوچرخه:یه پیرهن داشتم یقه ملوانی دامن داشت مامانم دوخته بود برام موهام بلند بود تابستون کوچمون بلند بود از این سر تا اون سر کوچه تند میرفتم اووووووووووووووووه
9.زیباترین جمله از نظر شما؟ تمام راز زندگی در سکون است وسکوت
ممنون ازاینکه وقت گذاشتید
خیلی سخت بود مهسا سئوالات ولی حالی داد مث یه امتحان تشریحی سخت سخت
1)اسم یزدان رو کی برا بچه تون انتخاب کرد؟(هرکی بوده خیلی خوش سلیقه بوده)
mali:دو روز قبل از زایمانم موبایلهامون بود 15 تا اسم انتخاب کردیم و به همه شماره هایی که تو موبایلهامون بود اس ام اس دادیم و قرار گذاشتیم هر اسمی که بیشترین رای رو اورد همونو انتخاب کنیم یزدان بیشترین رو اورد جالبه بدونی که مسعود یکی از اسمها رو مسعود انتخاب کرده بود دیووووونه اس.
2)نظرتون راجع به جمله (هرکسی نون قلبشو می خوره)؟
mali:اگه منظورت از نون مال و ثروت نظری ندارم ولی اگه منظورت کلیت زندگی و ارامش ذهنیه قبول دارم.
3)رمز موفقیت شما رو در جزوه نویسی چیه؟
mali:هر کلمه رو که پاکنویس میکنم یه کم نگا میکنم گردش خودکار رو کاغذ اثری که جوهر رو کاغذ میذاره شکل کل صفحه اگه کل صفحه خوب نباشه یه بار دیگه کلا عشق و حال میکنم. از بچگی هم عاشق مشق نوشتن بودم.
4)یه سوال دارم چون می دونم شما اهل رژیم و این حرفا هستین فقط خواهشا با دقت جواب بدین چه مقدار شام باعث چاقی نمی شه؟
mali:من اهل رژیم بوووووودم خفن ولی اشتباهه رژیم گرفتن نوعی توهین به شعور بدنمونه اگه خواستی بهت میگم یه چن تا کتاب بخون میفهمی موضوع چیه . من بعد کنکورمون 84 کیلو بودم و واقعا بدون رژیم از اونموقع تا حالا 27 کیلو وزنم پایین اومد.
5)اولین چیزی که بعد از شنیدن کلمات زیر یادتون میاد رو بگین
دانشگاه شهید بهشتی : حراست کمیته انضباطی
دانشگاه ایران: یه تیکه از بهشت
هوشبری: عاشقشم پرچمش بالاس
یزدان :دو تا تیله ابی تو چشماته باهاش اسمون نفس میکشم.
ما که نفهم
عشق: من به دنیا اومدم برا اینکه عاشق باشم
محسن حمزه ای: فرهنگ رجایی
روبرتو کارلوس(دفاع تیم فوتبال برزیل) : همون کچله؟ یه کچل یادمه همین.
همسرتون:ملیحه . یزدان. ایدین ضیایی. مامان و باباش .ایران.سبز.مشروب . پوکر. فیلم.جورابهای سفید و تمییز. دست و پاهای تراشیده.بی نهایت خوش تیپ.یه خونه و یه تیکه زمین تو یه ده تو کوهستان یا جنوب تو ابادان .هیچوقت و در هیچ شرایطی پشت منو خالی نکرده . ارامش محض . عاشق خانواده. متعادل. عدم واکنش .
پدر: یه مرد واقعی. یه مرد واقعی عاشق .یه مرد واقعی عاشق گریان که دوس نداشت بمیره و خانواده اش تنها بممونن.
مادر: خونه خوبه خونه بوی مامانم و میده
برق چشمهاش یه دنیا انرژی و زندگی توشه
از صدای جیرینگ جیرینگ النگوهاش هنوز لرزه میافته به تنم هههههههه
لبخند مونالیزا: منو یاد مودگیالینی میندازه
.ممنون از این که به سوالات بنده پاسخگو بودین .خداحافظ
سلام خانم حبیبی عزیزم 1.به نظر شما چطور میشه از دوران دانشجویی بهترین لذت رو برد؟
2.یکی ازقشنگترین خاطرات دوران دانشجوییتون تا الان چی بوده؟
3.یکی از بزرگترین درسایی که اززندگی گرفتین چی بوده؟
مرسی
سلام خدمت خانوم حبیبی گل 1.هیجان انگیز ترین کاری که کردین چی بوده؟
2.اگر بخواید به هوش خودتون یه نمره بدید چه نمره ای میدید؟
3.سخت ترین کاری که تو زندگیتون انجام دادید؟
4.اگه ازتون یه امتحان ریاضی بگیرن و1سوال بیشتر توش نباشه واون سوال 20نمره داشته باشه وسوالش این باشه"خدا=؟"اون طرف معادله چی میذارید؟
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست دارید اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟
6.تاحالا چند بار توی زندگیتون شکست خوردید؟بدترینش؟
7.اولین چیزی که تو سختیا بهش متوسل میشید چیه؟
8.اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو درباره ی کلمات زیر بگید:
دوست
عشق
مهسا!
صدای تیک تیک ساعت
اولین روزمدرسه
دوچرخه
9.زیباترین جمله از نظر شما؟
ممنون ازاینکه وقت گذاشتید
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟
mali:تمرکز روی نفس هام و تکرار این جمله: با هر دمی ارامم با هر بازدم لبخند میزنم.
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟
mali:لبخند میزنم البته اگه خیلی مورد سختی باشه هم از درون میلرزم از هم دستام.
3-بهترین خاطره عمرتون ؟
mali:از هر لحظه میشه یه خاطره قشنگ ساخت ولی به یادموندنی ترینش شاید شنیدن صدای قلب یزدان بود تو اولین سونوگرافی شبیه صدای قهقه بود که از همه سلولهای بدنم شنیده میشد.
4-ضایع شدن چه حالی داره؟
mali:چی بگم خنده داره و بستگی داره کی ضایم کنه فقط در برابر انتقادای مسعو دتوانایی مقاومت ندارم وگرنه در بقیه موارد برام مهم نیس.
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگییتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟
mali:بعله
مهمترینش استاد ریاضی کنکورم بودعلی ساوجی سال 80 که با وجود اینکه مهندسی قبول میشدم قانعم کرد ریاضی بزنم منم زدم ریاضی بهشتی بعد هم کلا استادم از زندگیمون محو شد و من موندم و عاشقی و مسعود. بعضی وقتا فک میکنم فقط علی ساوجی رو دیدم برا اینکه برم بهشتی و مسعود تور کنم.
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟
mali:دیگه هیچوقت هیچی از خدا و زمونه و هستی و کائنات نمیخوام، چون خیلی معامله گر سختیه.
7-به خدا اعتقاد دارین؟(فقط آره یا نه)
mali:بعله
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟
mali:هیچی در واقع
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(به خصوص از کسی که توقعشو ندارید یا حتمن دوس دارید نه نشنوید)
mali: همونطور که گفتم زمونه بهم یاد داده از هیچ کس و هیچی توقعی نداشته باشم برا همینم هیچ حس خاصی بهم دست نمیده.
10-نظرتون درباره آدمای سمج چیه؟
mali:من عاشق همه ادمها هستم با همه خصوصیاتشون
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید
mali:منم ممنونم lمیدوارم جواب سئوالهاتو گرفته باشی در هر مورد اگه راضیت نکرده بود سئوالها یا نتیجه ای که میخواستی نگرفته بودی بگو لطفا.
سلام بر شما خانم حبیبی.
1)اسم یزدان رو کی برا بچه تون انتخاب کرد؟(هرکی بوده خیلی خوش سلیقه بوده)
2)نظرتون راجع به جمله (هرکسی نون قلبشو می خوره)؟
3)رمز موفقیت شما رو در جزوه نویسی چیه؟
4)یه سوال دارم چون می دونم شما اهل رژیم و این حرفا هستین فقط خواهشا با دقت جواب بدین چه مقدار شام باعث چاقی نمی شه؟
5)اولین چیزی که بعد از شنیدن کلمات زیر یادتون میاد رو بگین
دانشگاه شهید بهشتی
دانشگاه ایران
هوشبری
یزدان
عشق
محسن حمزه ای
روبرتو کارلوس(دفاع تیم فوتبال برزیل)
همسرتون
پدر
مادر
لبخند مونالیزا
.ممنون از این که به سوالات بنده پاسخگو بودین .خداحافظ
سلام به خانم حبیبی گل
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟
3-بهترین خاطره عمرتون ؟
4-ضایع شدن چه حالی داره؟
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگیتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟
7-به خدا اعتقاد دارین؟(فقط آره یا نه)
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(به خصوص از کسی که توقعشو ندارید یا حتمن دوس دارید نه نشنوید)
10-نظرتون درباره آدمای سمج چیه؟
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چرا؟ خاک تو سر من!!!!!!!!!!!!!!!!
کدوم جوابا قانعت نکرد؟
دوستان بسیار بسیار صندلی داغی بود.ممنون که این فرصتو بهم دادین.
به خصوص در جواب به سئوالای بهنام و مهسا و ابولفضل
سئوالای ابولفضل و وقتی دیدم این به ذهنم رسید که خیلی باهوشه و حسابی در مجموع داغ کردم
در جواب به اون سئوال پاک کن مهسا که اتش گرفتم
واسه بهنام هم که دارم حالا....
از همگی ممنونم و خوشحالم و سرمست از بودن در بین شماها . بودن بین شماها فرصتیه که شاید نصیب هر ادمی تو دنیا نشه ! بعضی وقتا از خوشحالی جیغ میکشم وقتی از دانشگاه میام خونه به جای اینکه خسته باشم سرشار از انرزی میشم. ممنونم ازتون از همهتون به خاطر اینکه هستین . عاشقتونم.
وقتی قبول شدم با توجه به اینکه بچه های هم سن و سال شما زیاد دیدم یه تصور دیگه داشتم ازتون
و فکر میکردم خیلی باهم فاصله زیادی داشته باشیم وقتی شماها سیاوش قمیشی گوش میدید یا نوری و حتی ابی تعجب میکنم انگار تاریخ دوباره برام تکرار شده .ولی خوشحالم که هنوزم بچه های دانشگاه سراسری با بقیه فرق دارن به قول مسعود میگه اگه بخوای سراسری قبول شی اونم تهران باید یه نوری تو دلت روشن بشه اون نور تو دل همتون هست. دوستون دارم
امیدوارم زودتر باهم اجین بشید و بشیم و فاصله هامون هر روز کمتر باشه من همهمون رو مث یه خونواده بزرگ 39 نفره میبینم و دوس دارم روزای خوب و پر از شادی کنار هم بگذرونیم. و از هم یاد بگیریم
من هر کاری از دستم بربیاد برای اینکه روزای تلخی که من تجربه کردم رو شماها تجربه نکنین و دیدتون نسبت به زندگی عوض بشه و شادتر زندگی کنید ، انجام میدم و خوشحال میشم بهم بگید خیلی خوشحال.
ببخخشید که اینقد خول وضع هستم.
خوش تیپ: یه مورد و نمیدونم چرا یادم رفت
مسعود یه جمله معروف داره : مام زیر بغل از نون شبم واجب تره
قضاوت : امان امان از قضاوت ! هر لحظه هر لحظه تمام سعیم و میکنم که حتی خودمم رو هم قضاوت نکنم ولی مگه میشه لامصصصصصصصصصصصصصصب
قضاوت باعث رنج ادمی است چون باعث عدم پذیرش میشه وقتی همه چیزو میپذیری زندگیت میشه بهشت اما وقتی جایی باشی که دوس نداری باشی و اون و نپذیری دنیات میشه جهنم
بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را و نگوییم چرا؟
ح.پ.: ما چرا میبینیم ؟ ما چرا میفهمیم؟ ما چرا میپرسیم؟
خوش تیپ: اخ دست رو دلم نذا که کبابه
یکی از مهمترین نقطه ضعفام اینه که عادت کردم عادت کردم به اینکه برام مهم باشه چی میپوشم
و دیگران هم متاسفانه
مرد خوش تیپ: 1.هر روز حموم میره
بقیه اش:عطرش باید عالی باشه ، رنگ کمربند و کفشش یکی باشه
از سر تا پا یه رنگ نپوشه(مگر سفید یا سیاه)
ساعتش خیلی مهمه
لباسهاش هم در حد امکان از برندهای خوب باشه و لباس تنگ نپوشه
مدل راه رفتن و خندیدن مهمه
وای خدایا حداقل کفش مردونه مجلسی رو با شلوار جین نپوشه
خانوم: 1.هر روز حموم
بقیه اش :رنگ کیف و کفشش یکی باشه
عطر عالی باشه
ناخونهاش مرتب باشه
بدونه چه جوری باید ارایش کنه اگه نمیدونه اصن ارایش نکنه
لباسهای خیلی تنگ مناسب نیستن
اون مسئله شلوار جین و کفش مجلسی اینجا هم ایضا داره
لباس: نقطه ضعف ملی .وقتی میگم نقطه ضعف منظورم اینه که برام مهمه ممکنه وقتی میخوام از خونه بیام بیرون ممکنه دو سه بار لباسای مختلف رو تست کنم مخصوصا وقتایی که چاق میشم من از سایز6 4 لباس دارم تا 34.
یعنی تو این سالها از 82 و 3 کیلو تا 46 کیلو تغییر وزن داشتم.
و برام مهمه چی میخرم ممکنه سالی یه بار یه چیز بخرم ولی ااونو خوب میخرم مارک میخرم ترجیحا
پول: هیچوقت برام مهم نبوده تو زندگی معتقدم که روزی ادم هر چی باشه همونقد نصیبش میشه و هیچوقت از زمونه پول نخواستم میگن خدا روزی رسونه باشه خرج میکنیم نباشه خرج نمیکنیم
شب ازدواجم با مسود مامانم یه دفه پشیمون شد همون شب عروسیمون نیومد!!!!!!!!
البته ما عروسی نگرفتیم فقط خانواده من و مسود بودیم خانواده یعنی خانواده ها نه فامیل ولی مامانم نیومد
و چون ما صددرصد درحمایت مادرم ازدواج کرده بودیم بدبخت شدیم چون گف باید خونه و ماشین و... رو پس بدید ما موندیم و دانشگاه و بیکاری و.بیخونه و مامانه که هم همش میگف طلاق بگیر میفرستم خارج . ای بابا !!!!!1..
نشون به اون نشون که تا 3 سال بعد ازدواجم با خانواده و فامیلم رفت و امد نکردیم تا سه سال یه جفت جوراب هم نخریدیم ولی خوب تموم شد دیگه...
پرواز: خوابمو که گفتم بهت و علاقه مندیم به پارکور یه موقعی که هنوز ادم نشده بودم ارزوم بود پارکور در سودای پرواز ولی الان به همون خواب پرواز بسنده کردم!
من: تنها ادمیکه دیدم اینجوری میخنده :دو نقطه دی. باهوش.
... بسه دیگه فعلن !
2) کاری که با انجامش به خودتون افتخار کردین & بالعکس(بهترین و بدترین) هیچی واقعا ولی چن وقت پیش یه کاری کردم که دادشم (40 ساله هستن) بهم زنگ زد گف ملیحه تو یه ادم خارق العاده ای چه از لحاظ مثبت چه از لحاظ منفی من که نمیفهمم هر کاری لازم باشه در لحظه انجام میدم و نه به خودم افتخار میکنم نه از خودم بدم میاد من عاشق خودمم دوس ندارم بار کارها مو رو دوشم بکشم و حسرت بخورم
یه قصه میگم برات:
یه روز دو تا عارف بودن که از جنگلی میگذشتن کنار رودخونه زنی زیبا رو میبینن که نمیتونسته از رودخونه رد بشه یکی از عارفا زن رو رو دوشش میگیره و به اون طرف رودخونه میبره اونیکی عارفه تعجب میکنه و تا پایان راه هیچی نمیگه در اخر طاقت نمیاره و میگه چطور تونستی اون زن و لمس کنی و رو دوشت بگذاری ؟ اینکی عارف بهش میگه:
من فقط در طول رودخونه اونو رو دوشم بردم و تو از لحظه ای که دیدیش تا همین حالا.
3) نظرتون نسبت به خودتون ?من از انتقاد منتنفرم و این اذیتم میکنه که از انتقاد متنفرم
من در تمام لحظه ها سعی میکنم در همونجا که هستم حضور واقعی داشته باشم
من ملیحه ام من عاشق خودم و همه سلولهام و همه رفتارهام هستم
هر وقت گرسنه ام غذا میخورم هر وقت خوابم بیاد میخوابم
هر وقت دلم بخواد میخندم هر وقت دلم بخواد گریه میکنم
من یک ملکه ام و قلمرو ام شونه هامه البته یه ملکه شیطون !
من از دیو درونی ام میترسم و همیشه مواظبشم مخصوصا وقتایی که تمایل به خودنمایی پیدا میکنم. بهش میدون نمیدم .فکر منفی ممنوع .اصن فکر ممنوع .هر وقت صداشو میشنوم میگم برو یه چایی بخور بیا یا میگم بخواب بابا !!!!!!
تو زندگیم مهربون بودن تنها کاریه که خوشحالم میکنه
سوال که زیاد داشتم ولی همین 3 تا کافیه فعلن زیاد خسته نشین. , از طرف من یزدان کوچولو رو ببوسین مر30 ...
خوشحالم که خنده هام خنده دار ! آخه بعضیا تلخ می خندن ولی متوجه نشدم چرا باهوش !!!!?!!!! به خاطر سوالام یا... . امیدوارم سوالام خوب بوده باشه ولی بعضی از جواباتون قانع کننده نبود ینی پیش بینیام زیاد خوب در نیومد! اما در کل واقعا" جوابای نسبتا مناسبی دادین و نظرم و دیدم نسبت به شما بهبود پیدا کرد & کامل تر شد
ممنون ازصداقتتون کلی حال کردم باشفاف گوییتون واینکه انقدرمنو باجنبه فرض کردین

تعصب داشتن درموردعقایدمون خیلی خوبه همینطوری که شماهم داریدباتمام توانتون ازعقایدتون دفاع میکنیدچون تقریبامیشه گفت که عقایدماآدم هاتمام داراییمون هست دارایی هایی که یه سریشون فطریه ویه سریشونم اکتسابیه
بازم ممنون که وقت گذاشتین ودقایقی اززندگیتون روبه من اختصاص دادین
سلام به نظرم لبخندهای زیبایی داری گرمه. و یه کم متعصبی در مورد مسائلی که قبولشون داری و یه کم فکرت بسته اس.
منم متولد 20 تیر 61 هستم.
سلام
سلام پسرم
، خوبین ?!
بهتر از این نمیشم.
به سوالای ذیل بدون هیچ گونه تقل از کتب مختلف ! پاسخ دهید ( هر چی به ذهن دارین بگید)
نقل من از کتابای مختلف هر چی تو ذهنم بوده اس ولی نهایت سعیم و میکنم اخه من هیچی از خودم ندارم کتابهای مختلفی خوندم و جالبه که همشون منو به یه نتیجه میرسونه همه چی به یه سمت حرکت میکنه
1) تعریف کنید ( جامع و مانع و تا جایی که لازم می دونیداز نظر خودتون)
سکوت:
از بتهوون میپرسن رمز ساختن نت ها شو میگه مکثهای بین نتها. تمام راز موسیقی بتهوون در مکثهاست.
یه نظریه هم وجود داره به نام نظریه داناکی دکتر مسعود ناصری که میگه سفیدی های بین نوشته ها گویا تر از نوشته های متن است.
و سهراب: و بپاشیم میان دو هجا تخم سکوت و بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام
و حسین پناهی: لطف حرف هم مایه دردسره!
سکون:
قبلا تو کتاب "ذن " خونده بودم که تمام راز زندگی تو سکون و سکوته وتو مراقبه ها امتحانش کردم عالیه چنان ارامشی بهم میده که قابل وصف نیست (البته اگه شیطنت بهم اجازه بده ) و البته به اون حالت هم دلبسته نیستم و در لحظه کاریو میکنم که دوس دارم ؛ پر واضحه که کامل نیستم .
زندگی خودش منو پیش اورده و میبره .
تو جزوه اقای روحانی داشتیم دوپامین در یک سری مسیرهای مغزی تولید میشه و باعث ارامش و شادی میشه که در این مسیرها با استیل کولین در رقابت است یعنی هر چه در انجام کارها فیزیکی صرفه جویی کنی استیل کولین کمتر و دوپامین بیشتره بنابراین باعث ارامش بیشتر میشه.
یه بار امتحان کن هر چقدر امکان داره کارهای فیزیکی کمتر یعنی فقط یه کار و انجام بده مثلا فقط گوش کن یا فقط ببین یا فقط حس پوست بدنت رو در لباس درک کن حرکت پرده بالا و پایین اومدن شکم در هر نفس پر شدن الوول ها و حرکات روده در شکمت و کارها با سرعت کمتر انجام بده خودت میبینی نتیجه رو. مثلا سر کلاس تا جایی که میشه تکون نخور و فقط گوش کن ببین چه تفاوتی در سطح اگاهی و یادگیریت پیش میاد و تمام لحظه ها چقدر فوق العاده میشن. انگار همه چی براقتر میشه ...
ساده: مراقبگر
حتی در مورد خودت هم قضاوت نکنی (هر روز حموم کنی تا تمییییییییییز باشی ولی اینکه چی تنت میکنی اونقدر مهم نباشه که وقتی میخوای از خونه بیای بیرون دو بار لباس عوض کنی اینکه چاقی یا لاغر اینکه خوشگل به نظر به نظر برسی یا نه . عطر نزنی.اینکه بقیه تو رو چطور قضاوت کنن )و همه چیز رو بپذیری
رو صندلی نشینی فقط زمین
هیچکی رو لمس نکنی هیچکی رو نگاه نکنی
رو یه جای راحت نخوابی رو زمین یه ملحفه ساده
کارهایی که انجام میدی بدون هیچ قصد قبلی باشه
هیچ ارزویی نداشته باشی
هیچ عکس العملی در برابر هیچ واکنشی انجام ندی و فقط لبخند بزنی
سجده:
یه خاله دارم که اگه ببینیش فک میکنی 28 ساله اس در حالیکه 52 سالشه هر عملی بگی رو صورتش انجام داده و میده به اسلا م معتقده و نماز میخونه ولی ظاهرش اینو نشون نمیده و من به دل پاکش اعتقاد عجیبی دارم همیشه بهش میگم برام دعا کنه.
یه قصه جالبی داره میگه موقع کنکور پسرش که الان 34 ساله اس نذر میکنه اگه قبول شد هر شب نماز امام زمان یا همچین چیزی بخونه که سجده هاش طولانی بوده ولی تو دلش میگه خدایا من نمیتونم بایستم یا سجده های طولانی کنم را همینم دارم میگم نمازمو نشسته رو صندلی میخونم خلاصه بعد کنکور پسرش میرن شمال تصادف میکنن خانواده 6 نفریشون تو ماشین بودن پوستشون هم خراش برنداشت جز خاله ام که کمرش پشت صندلی راننده تا میشه و از جند جا ستون فقراتش میشکنه و هنوزم تو کمرش به طول ستون فقراتش یه میله پلاتینی داره که نمیتونه خم بشه. خلاصه جواب کنکور میاد و پسر خاله ام صنایع قبول میشه و خاله ام بالاجبار نماز وس جده هاشو رو صندلی میخونه.............
سیگار:
یه بار یه جمله تو ف.ب. خوندم که انسان اگه کاری رو با لذت انجام بده 2 دقیقه به عمرش اضافه میشه و هر سیگار یه دقیقه از عمر ادم کم میکنه پس هر سیگاری با لذت یه دقیه به عمر ادم اضافه میکنه
خخخخخخخخخخخخخ
و همون خاله ای که گفتم ازش برات میگه تو بارداری همین پسرش ویار داشته ویار سیگار هنوزم میکشه عاشق استایل سیگار کشیدنشم
مسود میگه خانوم نباس زیر 50 سال سیگار بکشه قباهت داره عیبه زشته
میگه اگه تو سیگار بکشی من همه امیدمو به زندگی از دست میدم
میگه عذاب وجدان میگیرم اگه سرطان بگیری زودتر از من بخوای بری دق میکنم از غصه
انسان و ادم : پشتی میدونی چیه؟
بابابزرگم خدا بیامرزدش 110 سال داشت همین دو سال پیش فوت کرد تو خونه شون قدیما پشتی داشتن ؛ من 6 تا دایی دارم و دوتا خاله و هر کدوم 3-4 تا بچه که تقریبا همگی هم سن هستیم . قدیما همگی تو خون هبابابزرگم جمع میشدیم یه 20 تایی بچه بودیم، میشستیم رو پشتی ها به جای اینکه تکیه بدیم بشینیم زمین اونم همش داد میزد " ادم باش !ادم باش ! ادم نیستش لا اقل انسان باش."
ما که نفهمیدیم!!!!!!!
خدایش بیامرزد
آرامش:
فقط با سکوت سکون و مهمتر از همه با عدم واکنش بدست میاد و پذیرش چون با عدم واکنش علت استرسها و رنجهامون رو از بین میبریم.
واکنش میدونی چیه؟ در این حد حساب کن که بارون میاد
از پنجره بیرون رو نگاه میکنی تو دلت میگی بارون میاد این واکنشه .
هرنوع رفتاری چه طراوت چه شقاوت چه محبت چه خشم وعصبانیت همه چی از درون به بیرون میتراود
پارسال به تابستون به خاطر حرفای اینو اون خودکشی کردم بعدش تو فیس بوک یه دوستی که باهاش تو بهشتی هم دانشگاهی بودم و نه همرشته و شاید تو دانشگاه فقط اون منو دیده بود چون ما خیلی شیطون بودیم معروف بودیم و من حتی درس حسابی قیافه اش هم یادم نمیومد و الان استرالیاس بهم گف ملیحه خودت رو به ارامش برسون چون وقتی خودت به ارامش برسی همه اطرافت به ارامش میرسن منتظر شرایط نشو! و حرفش زندگی منو از این رو به اون رو کرد.
وقتی ارامش داری زندگی ات رو صرف افریدن لحظات خوش میکنی برای خود و دیگران.
شعله: اسم یه فیلم هندیه که مسود جانم عاشقشه ولی من هیچ حسی بهش ندارم و البته شمع : یه وقتایی میشینم یه شمع روشن میکنم تو تاریکی با یه عود الته تو جاعودیم که سوراخهایی شبیه گل داره و حرکت و رقص دود عود و بوش منو مست میکنه خداییش یه بار باید این کارو انجام بدی تا ببینی چقد قشنگه.
شراب:
ای می بدترم از تو من باده ترم ازتو اهسته که سرمستم
شخصیت: بی معنیه، به نظرم ناشی از عدم اعتماد به نفسه .
تو بهشتی یه دوست اهوازی داشتیم "ارش حیاتی "الان دکتری شده واسه خودش دکترای ریاضی ها!اگه اینا رو بخونه نمیدونم چی بگه بهم. تقریبا سالی یه بار تابستونا میریم خونشون یه هفته چتربازی .
این پسر همیشه تو کیف پول دستیش دستمال کاغذی داشت همیشه مسواکش همراهش بود بعد غذای سلف مسواک میزد هیچوقت بی پول نمیشد اونقدر باید و نباید و حد ومرز داره تو زندگیش که خدا میدونه ؛ همیشه مسعود میگف ارش تو شخصیتت برات از همه چی تو زندگی مهمتره؛ به خاطر شخصیت دختری که عاشقش بود از دست داد و هنوزم عاشقشه با وجودی که عشقش ازدواج کرده . با یه ارش نام. همیشه کار داشت هیچ کلاسی نمیپیچوند همیشه کار داره .شازده کوچولو رو خوندی؟ شبیه اون مرد جدی سرخ چهره :" من یک انسان جدی هستم یک انسان جدی!"همیشه ولی ما عاشقشیم
شانس:
به نظر من حتی افتادن برگی در کائنات حتی یک حرکت دست بی دلیل نیس و همگی منظم و هدفمنده تا ما رو برسون به پشت اون هیچ بزرگ و از هر چیز میتوان چیزی اموخت.
شرف:
در گرانبهایی است معصومیت وجودی من و تو ما.
هستی&نیستی: وای این سئوالت بیچاره ام کرده
هستی =عشق
نیستی=عشق نباشه
ویلیام بلیک:"فرد نادان یک درخت را همانطور نمی بیندکه یک فرد دانا میبیند"
ورزش: یوگا.
ووشو: گفتی مادره
مادر ورزشهای رزمی پس قابل ستودنه
خوب&بد: هیچ خوب و بدی وجود نداره هیچی همش توهمه همش رو برامون از پیش تعریف کردن فقط چند مورد هس که ارامشت رو به هم میزنه :
1. هر نوع وابستگی و تعصب شامل : بازی. الکل.فیسبوک.سیگار .هرنوع ماده مخدر.بچه.همسر.دوست.پدر.مادر.هر چیزی حس خوب.شاگرداول شدن.ابرو.زیبایی.ناخون.ارایش.تیپ.ارزو.اینده.پول.دین.
ایسم.ذهن.صدای درونیت.قضاوت...
2.خوردن نسوج حیوانات
3. زنی و مردی که باهم پیمان بستند باید مراعات حیا رو بکنن. جوری که یه پلنگ زخمی گرسنه مراقب شکارشه. تا یه وقت دست و دلشون نلرزه.
هر کاری رو بدون هیچ قصد قبلی انچام بدی.
عشق
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سربجنبان که بلی؛جزکه به سرهیچ مگو
قبلا تعریفش کردم مث اونچه برا مهسا گفتم در باره خدا عشق هم همونجوریه خواستن بدون قضاوت بدون واسطه بدون دلبستگی و وابستگی و احساس با فکری خشک .
ودر هر لحظه ای سرمستی
بدون عشق زندگی رنگ نداره همه چی معمولیه
عشق یه موضوع مجرده یعنی وابسته به چیزی نیس اگه نگام کرد و ازم تعریف کرد عاشقتر میشم اینجا فقط عاشق خودتی وقتی با اون هستی و نیستس باس یه حس داشته باشی و اون نیس که بهت حس خوبی میده فقط خود خود عشقه
درهرفلکی مردمکی میبینم
هرمردمکی را فلکی میبینم
ای احول (با شوما نیسما خدای نکرده) اگر یکی دو میبینی تو
برعکس تو من دو را یکی میبینم
عاشق:
انچه در رقص اهمیت داره خود رقصه نه رقصنده
مثنوی معنوی مهمه نه حروفی که اونو ساختن
بحران:
مأمن روح بی مأمنی است
پس بحرانو تنش وقتی پیش میاد که خیالت راحته
انسان و بی تضاد؟
تعصب:
بی معنی و مایه رنج
تحقیر:
من افریته مرا افسون کرد
وقتی من وجود داره تحقیرم هس وقتی خودمو جدا ببین
اگه اجازه بدید فردا جواب میدم الان خسته ام . داستانی شده
راستی یه سوال دیگه متولدچه ماهی هستین؟
(الان پیش خودتون میگین آخه سوال مسخره ترازاین پیدانکردی؟ههههه)
یه سلام پرانرژی به خانم حبیبی گل
ببخشیدکه دقیقه نوددارم ازتون سوال میکنم!
ولی فقط یه سوال :خیلی صادقانه نظرتون رودرموردمن بگین؟
ممنون ازاینکه وقت گذاشتین.راستی شماهرچقدردلتون میخوادمیتونیدازمن بپرسیدالبته میدونم نیازی به اجازه نداشت...
سلامی ، خوبین ?! به سوالای ذیل بدون هیچ گونه تقل از کتب مختلف ! پاسخ دهید ( هر چی به ذهن دارین بگید)
1) تعریف کنید ( جامع و مانع و تا جایی که لازم می دونیداز نظر خودتون)
سکوت
سکون
ساده
سجده
سیگار
انسان
آدم
آرامش
شعله
شراب
شخصیت
شانس
شرف
هستی&نیستی
ورزش
ووشو
خوب&بد
عشق
عاشق
بحران
تعصب
تنش
تحقیر
قضاوت
خوش تیپ
لباس
پول
پرواز
من
... بسه دیگه فعلن !
2) کاری که با انجامش به خودتون افتخار کردین & بالعکس(بهترین و بدترین)
3) نظرتون نسبت به خودتون ?
سوال که زیاد داشتم ولی همین 3 تا کافیه فعلن زیاد خسته نشین. , از طرف من یزدان کوچولو رو ببوسین مر30 ...
نظرتون را جب اینا؟:
مرگ : در مورد مسائلی که مادی نیستند نمیشه با حواس پنچ گانه باهاشون درگیر شد .
همونطور که نظریه عدم قطعیت انیشتین میگه : میتوان در باره گذشته و حال اطلاعاتی به دست اورد ولی هرگز در مورد اینده امکان پذیر نیست.
رو به ان وسعت "بی واژه که همواره مرا میخواند یک نفر باز صا زد سهراب. کفشهایم کو؟
پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیس (ح.پ.)
و در مورد زمان که اونهم مفهوم گنگیه میشه گفت تا وقتی زمانش برسه هر لحظه این فرصت شگفت انگیز تکرار نشدنی رو هر جور ببینی و بگذرونی همونطور میگذره وعمل مشاهده ما صد در صد روی عمل اثر گذاره مث وقتی از یه ناظر بیرونی نظم شگفت انگیز یه لونه زنبور حتی نوع نگرش ما در اجسام در اونها اثرگذاره چه برسه به ادمها و اعمالشون و...
چنان در چیزی بنگر که انگار جزیی از توست در ان صورت نه بیننده ای میماند نه چیزی برای دیدن...
تولد : جهان مجموعه واحدی است است تقسیم ناپذیر و هر چه در ان است به هم مربوط رفتار اجزا بر کل تاثیر گذار است ولی مجموعه رفتار اجزا مساوی رفتار کل نیس
الکترون حرکت بسیار سریعی در اطراف هسته دارد نوترون و پروتون هم با سرعتی فوق العاده در حجمی کوچک در حرکتند ماده به طور بنیادی بیقرار است و جهان دائما در هر لحظه در تغییر و تمام هستی در ارتعاش و تغییر و رابطه تنگاتنگ باهم طوری حضور در کنار چیزی در ماهیت ان تغییر ایجاد میکند ( وقتی تابستونا میرم اهواز به خصوص ظهر حس میکنی حل شدن و ارتعاش و ادامه پوستم رو در هوا)
تمام سلولهای بدن ما در کمتر از 7 سال کاملا عوض میشوند و جای خود را به سلولهای دیگری میدهند (جز خاکستری مغز)
پس هر لحظه در تولدیم و تغییر . هیجانی است بشر !!!!!!!
شمع : عاشقشم یعنی هیچ وقت تو تنهایی چراغ روشن نمیکنم.
ملیحه حبیبی : من افریته مرا افسون کرد. مرا از هستی خود بیرون کرد".
بهنام عباس زاده :فوق العاده مودب. خوش تیپ. حتما خیلی مرده که تو این سن کار میکنه اونم کجا تو قلم چی! نمیدونم چرا منو یاد یزدانم میندازه میگم یه چن سال دیگه یزدان منم همینجوری میشه قدش از خودم بلندتر میشه ؟!!
فوئب : فوق العاده مودب. ذهن و قلقلک میداد
دمپایی رو فرشی :میخچه پاف، چند روز پیش داشتم فک میکردم یه خلاقیت به خرج بدم اخه میگن راه رفتن رو پارکت و فرش ماشینی و با دمپایی رو فرشی باعث میخچه میشه که شده . فک کردم فرشهای دست باف دست دوم رو بخریم با هاش دمپایی رو فرشی درس کنیم بعدم برم ثبت اختراع کنم. ندزدید فکرمو!
جمله ی "تو روحت" : بعضی وقتا حق مطلب و ادا میکنه
فیزیولوژی : از وقتی فیزیولوژی خوندم همش با خودم میگم مگه میشه یه همچی عظمتی مگه میتونه بد هم باشه؟ هیجانی است بشر. هیجانی است بشر.
یکی از چیزاییی که بدتون میاد؟ اینکه ناراحت میشم از انتقادهای مسعود.
زیبایی تو چیه؟ دل هر ذره که بشکا فی افتابیش در میان بینی
این جمله ها رو کامل کنید:
کفتر کاکل به سر ...... وای وای اوه اوه اوههههههههههههههههههههه
اولین باری که عاشق شدم..... هنوزم عاشقشم
بعضی وقتا دلم میخواد..... یه کول پشتی بردارم توش یه بطری اب معدنی ،یه کم شکلات ،چن تا کتاب ،عکس جی جی ،یه کم هم پول بذارم و برم برم پیاده هر جا که باشه برم فقط برم تنها نه کسی رو ببینم نه بشناسم نه با کسی حرف بزنم نه اشنا بشم فقط برم.
تا این گلوی وا مونده وا ب
حالا یک دو سه ..... اها اااااااااااااااااااقرش بده اوههههههههههههههه
دیگه فک کنم بس باشه.چون عمه هامو دوس دارم بیشتر نمیپرسم
من به عمه هات چیکا دارم به روح اعتقاد داری یا نه خداییش بگو دو بار نوشتم اینا رو این دفعه با قبلی فرق داشت اوووووووف
از وقتی جوابای خانم حبیبی رو خوندم احساس افسردگی بهم دست داده
سلام
من فقط یه سوال دارم اینکه وقتی برای اولین بار یزدان رو در آغوش گرفتید چه حسی بهتون دست داد و این که مادر بودن کلا چه جوریه؟
بهترین حسیه که یه زن میتونه داشته باشه حس وجود یه موجود زنده توی بدنت.
اولین باری که بغلش کردم فقط چونه اش رو دیدم که شبیه خودم بود خیلی حس خوبی بود یه تیکه از وجودش عین خودم بود. ( نارسیسمم فک کنم.)
بهترین حسیه که یه زن میتونه داشته باشه حس وجود یه موجود زنده توی بدنت.
اولین باری که بغلش کردم فقط چونه اش رو دیدم که شبیه خودم بود خیلی حس خوبی بود یه تیکه از وجودش عین خودم بود. ( نارسیسمم فک کنم.)
سلام بر خانوم حبیبی عزیز
من فقط یه سوال دارم اینکه وقتی برای اولین بار یزدان رو در آغوش گرفتید چه حسی بهتون دست داد و این که مادر بودن کلا چه جوریه؟
مرسی
لطفا به جوابای من زیاد فک نکنین و خودتون سعی نکنید نتیجه گیری کنید اصلا هیچوقت در زمینه اعتقادات به مغزتون رجوع نکنین به اعتقاداتتون احترام بگذارید و تا وقتی به درک کامل نرسیدید و به قدر کافی مطالعه و تمرین نکردید ؛نپذیرید.
اینجوری که این حبیبی هم خوله بهش نگاه کنین بهتره چون دوس ندارم اعتقاداتتون یا خداتون رو ازتون بگیرم.
دوم دبیرستان بودم دادشم اومد بهم گف چرا به خدا اعتقاد داری از کجا معلوم بهشت و جهنم هست؟ دو شب تب کردم و اخر به این نتیجه رسیدم ک دادشم خله.
بعدها 6-7 سال پیش وقتی هنوز ظرفیتش رو پیدا نکرده بودم یه سری اطلاعات بهم رسید که باعث شد اون خدایی که تو دلم داشتم اونی که حاکم اسمونا بود و همه مشکلاتم فقط به اون میسپردم و چون با دلیل و منطق و مزخرفاتی از این دست از دستم رفته بود هر چه سعی میکردم دلم میگفت اری ولی این کله پوکم میگف نه وبهشت و جهنمم رو از دست دادم ..... واین خوب نبود البته بعد از مدت زمانی حل شد اما خیلی سختی کشیدم دوس ندارم شماها سختی بکشین .
حرف هم مایه دردسره.
سلام ارزو جان
- چرا گیاه خوارید؟!
به دو دلیل اعتقاد کلی بر اینه که هر چی میخوریم در وجود وارامش ما اثر گذار است مثلا با دیدن هاله نور غذاها رنگ هاله رو عوض میکنن
1.انسانها میتونن به تقوا بپردازند و پاک شوند ولی حیوانات چنین توانایی ندارند بنابراین نسوج بدن حیوانات پاک نیست و روحت رو ناپاک میکنه و ارامش وجودیت رو از بین میبره.
2.رنجی که حیوانات در اثر قربانی شدن داغ گذاشتن صید شدن دوشیدن شیرشان ...در نسوج انها نفوذ و باعث رنج ادمی میشود .
-چه سبک زندگی رو دوس دارین؟
سبک زندگی یعنی چی؟ یعنی از صب تا شب چیکار میکنم یه کم واضحتر میپرسی؟
- به یزدان سخت گیری میکنین یا نه ؟
قوانینی داریم تو خونه که تعدی کردن از اونها تنبیهاتی داره که خودش میدونه چی هستن. یه جوری که خودش احساس مسئولیت کنه در برابر وظایفش. و این فقط برا اینه که احساس مسئولیت رو یاد بگیره وگرنه خیلی سخت گیر نیستیم.
مثلا از مدرسه میاد تا وقتی مشقهاشو ننوشته نمیتونه کارتون ببینه یا پلی استیشن و ... ممنوعه و هیچ اجباری نیس در انجام تکالیف من تا حالا بهش نگفتم مشقاتو بنویس.
سلام خانم حبیبی


یعنی عاشق جواباتونم خیلی عاااالیه
اصن بعضیاش که بدجور منو تو فکر فرو برد
- چرا گیاه خوارید؟!
-چه سبک زندگی رو دوس دارین؟
- به یزدان سخت گیری میکنین یا نه ؟
یه سری سوالای دیگه هم میخاستم بپرسم دیدم خیلی خصوصی میشه بیخیال شدم
گریه که دیگه عار نیست
خواب که دیگه کار نیست
تا مجبور بشی از کله سحر
یا مفت بگی و یا مفت بشنفی و
آخر سر اینقدر سر بسرت بذارن که
سر بذاری به خیابونا
هی هی
دل بده تا پته دلمو واست رو کنم
میدونی؟
همیشه این دلم به اون دلم میگه
دِکی
تو این دنیای هیشکی به هیشکی
این یکی دستت باید اون یکی دستتوبگیره
ورنه خلاصی
خلاص!
اگه این نبود ...حالیت میکردم که
کوهها رو چه طوری جابجا میکنن
استکانها رو چه جوری می سازن
سرد و گرم و تلخ و شیرینش نوش جان
من یاد گرفتم
چه جوری شبا
از رویاهام یک خدا بسازم و...
دعاش کنم که
عظمتتو جلال
امشب هم گذشت و کسی ما رو نکشت
بعدش هم چشما مو میبندم و دلو میسپرم
به صدای فلوت یدی کوره
که هفتاد سال تمومه عاشق یه دخترچارده ساله بوره
منم عشق سیاهمو سوت میزنم تا خوابم ببره
تو ته تهای خواب یه صدای آشنایی چه خوش میخونه
بشنو.....
هی لیلی سیاه
اینقدر برام عشوه نیا
تو کوچه...
تو گذر...
تو سر تا سر این شهر
هرجا بری همراتم
سگ وسوتک میدونه
کشته عشوه هاتم
لام خانوم حبیبی!
خوبید؟ سلام بعله
چه آهنگایی گوش میدید؟ تو جوابای سعید دنبلش بگرد
خواننده مورد علاقتون؟ ایضا در جوابای سعید
یه آهنگ پیشنهاد کنید دانلود کنم
الان در حال حاضر این تو مخمه هیچی هم نمیرسه به مغزم
اشوبه ارامشم تویی به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم اسمانم
البته صداهای حسین پناهی همیشه در قلب وجانم هست
با چه فیلمی خیلی حال کردید؟
پروفشنال(لئو)+شعبده باز+ hours+ شاتر ایلند+نیش+کنتس از هنگ کنک+صبحانه در تیفانی
+بیلیارد باز+کازابلانکا+شبی در روم+سریال لاست+سریال دایی جان ناپلئون(تابستوناخیلی میچسبه هر سال میبینم با مسعود)+ سریال انی شرلی +صمد به مدرسه میرود+ صمد بروسلی میشود+ممل امریکایی+همسفر+ماه عسل+ گوزنها+ سوته دلان+داش اکل+محلل+فریاد زیر اب+زن دوم+برف روی کاجها+شبهای روشن (هانیه توسلی)+متولد ماه مهر+هری پاتر و یادگاران مرگ+ باب اسفنجی
بازیگر مورد علاقه(خارجی-ایرانی)
خارجی: خانوم: ادری هاپورن. اقا: مارلون براندو-پل نیومن-همفری بوگارت
ایرانی: خانومها: هانیه توسلی -اقا: بهروز وثوقی- پرویز صیاد
به گل و گیاه یا حیوون علاقه دارید؟
خیلی خیلی دوستشون دارم انقد که یه گلدونم نمیتونم نگه دارم چون از وابستگی میترسم
من سلام و دوس دارم اما از زبونم میترسم.
اما تو پارکی برا پیاده روی میرم با یه درخت دوستم اون منو انتخاب کرده بعضی وقتا ازش اجازه میگیرم و ازش "پرانا " میگیرم.
اصن عشق چیه؟
بدون وابستگی خاضع و خاشع همچون خدمتکاری به همه هستی لبخند بزنی و محبت کنی با ذهنی با صلابت همچون کره زمین با هم عظمتش با افکاری عاری از احساس، بدون خودمحوری .
و نگوییم چرا؟ کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
بپذیریم همه هستی رو و تمام مدت سرشار از سبکباری و خنده نا محدود که همیشه اماده سر دادن است به کوچکترین بهانه.
خلاصه که اقا بهنام مرغ عشق از قفسش در رفت شیرین خانوم تو حموم سونا حوصله اش سر رفته موفش و رو گل رز فین میکنه اونم از فرهادش تیشش و داده به اسمل اقا جاش یه دیزی خورده بی نعنا بی نعنا
چرا باید زندگی کرد؟
چون خودمون انتخابش کردیم
چون هر لحظه نفس کشیدنمون شگفت انگیزه
هیجانی است بشر! هیجانی است بشر!
پول یا ثروت؟
همونقد که بتونیم جوراب و شلغم بخریم اونم من نه من هیچوقت دوس ندارم پول دربیارم
بلوند یا مشکی؟
بلوند
فر یا لَخت؟
بلند فر کوتاه لخت
بقیه اش هم باشه فردا
سلام بر خانوم حبیبی،خسته نباشید
خب بریم سراغ سوالا
1-انصافا روزی چند ساعت درس میخونی؟
mali: هر چقد جون داشته باشم و حال کنم ولی تو امتحانا خیلی خوندم .سئوالاتو که برا مسعود خوندم گف انقد که وقت نکردم سرمو بلند کنم ببینم نازنین همسرم چی پوشیده؟! گرسنه اس؟ تشنه اس؟ خوابش میاد؟ دلش گرفته؟
الهی بمیرم .. خاک تو سرم .اونموقع نگف بهم.ولی این ترم در طول ترم بیشتر میخونم که ته ترم جی جی و مسعود اذیت نشن.
2-کلا چه نوع تیپی رو بیشتر دوس داری بپوشی؟
کفش تخت بقیه اش فرقی نداره فقط یه جوری باشه که به دلم بشینه و راحت باشم.
3-چه آهنگهایی گوش میدی؟
همه چی ولی اهنگهای رضا صادقی و رضا یزدانی و مازیار فلاحی و چاوشی و محسن یگانه و 25 باندو شادمهر که عشقمه و گوگوش و چاتار و شهرام ناظری که بعضی وقتا خیلی دوس دارم و بابک جهانبخش و شهرام شکوهی و سیامک عباسی و... از همینا دیگه غمگین قدیمیا هم بعضی وقتا میچسبه شادها هم مث خانوم فتانه و دلکش و اهنگهای فرانسوی هم خیلی دوس دارم لورنا مک کینت هم عاشقشم و همه چی موسیقی های بیکلام بتهوون و موتزارت و باخ ... هم خیلی وقتا کلا با موسیقی زندگی میکنم حتی بعضی مداحی ها رو هم دوس دارم یه شوری توش هس مخصوصا مداحی های موذن زاده. همه چی دوس دارم و گوش میدم.
4-یکی از سوتی های زیبایت را بگو دور همی شاد شیم؟
یکی از بزرگترین نقطه ضعفام هست خوب به نظر رسیدن متاسفانه چی بگم وقتی زیاد درس میخونم یا بیخواب میشم و کم غذا زیر چشمام کبود میشه و پلکهام پف میکنه عین قورباغه میشم خنده دار بود به قد کافی؟ نبود بگو بقیه اشم بگم
خخخخخخخخخخخ
5-گوشیت چیه؟ به خدا نمیدونم 8یه دونه از این نوکیا زغالیهاس. سال پیش که این خط رو خریدیم مسعود با همه پولی داشت برام یه 1100 خرید از اون به بعد هم گوشی های به گوشه و کنار افتاده داداشهامو مسعود و این اخریه هم از دوست مسعود پیچوندم اومده بود خونمون یه اپل خریده بود یه 8800 هم داشت خداییش نباید اینو میپیچوندم حالا خودش ظاهرن راضی بود نمیدونم والا
6-خانوم حبیبی،فلاکس درسته یا فلاسک؟ فلاسک
7-دوست داشتین چه سوالی ازتون پرسیده بشه که نشده؟ در مورد نقطه ضعفام یا مثلا چرا گیاه خوارم؟
ببخشید یه کم زیاد شد،ممنون که وقت گذاشتین،تشکر
نه بابا خوب بود.
سلام به خانوم حبیبی عزیز
سلام به زهرا و شبنم گلم
1-اگه از بین این کلمات یکی رو برای زندگیتون بخاین کدومو انتخاب میکنین
(ثروت - عشق - علم - عقل - موفقیت )
عشق=علم= پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست.
2-به نظرتون زندگی چه رنگیه؟
30 ثانیه به یه نور لامپ کم مصرف خیره شو بدون اینکه تکون بخوری بعد بدون اینکه تکون بخوری چراغ رو خاموش کن و به رنگهایی گه میبینی دقیق شو زندگیم اون رنگهایی که میبینی . میبینی چطور با هیجان رنگ عوض میکنن هر لحظه؟
3-یه نصیحت؟
هیچ وقت از دنیا هیچی نخواه اونقدر معامله گر سختیه که ارزشش رو نداره. و اینکه هیچ وقت سعی نکن ادمها و به خصوص مردها رو عوض کنی همونطور که هستن بپذیرشون.
یه حقیقت؟
نفس میکشم
4-نظرتون راجع به بچه های کلاس؟
خجالتین خیلی مثبتن اصلا فکرشو نمیکردم یعنی یه درصد فک نمیکردم ولی عاشق همتونم. و خوشحالم خیلی بودن در کنار شماها منو لبریز انرژی میکنه عالی عالی...
روز هوشبری رو به همه بچه ها بخصوص شما تبریک میگم.
متشکرم منم همینطور.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما هم کلاسی محترم
سلام
چند جمله راجع به موارد زیر بنویسید:
1.اسلام:
من زندگی رو دوس دارم اما از زندگی دوباره میترسم
من دین رو دوس دارم اما از کشیشا میترسم
من هیچ وقت زنی رو سنگسار نمیکنم
من هیچ وقت کسی که دینم و قبول نداره نمیکشم
من اگه مرد بودم وقتی زنم حرفم و رو گوش نکرد کتکش نمیزنم
من منتظر بهشت نمیمونم و به یه تولد دیگه نیاز ندارم چون بهشت و تو همه لحظه های زندگیم میسازم
من نیازی به جهنم نمیبینم و سالی 5 میلیون به هیچکی نمیدم روزه نمازام و که نخوندم بخونه و بگیره بعد مرگم ؛ تا نرم جهنم.
من 100 میلیون پول خرج نمیکنم برم مکه حج واجب و تو فامیلم ادمهایی باشن که برا پول داروهاشون معطل موندن
من هیچ مستی رو شلاق نمیزنم
من به خاطر رضای خدا هیچکی رو نمیکشم
و بعد همه چیز رو توجیه کنم
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
2.شهدا
تو خونواده مسعود روحانی بود(خدا بیامرزدش) مرجع تقلید.
دوتا پسر داشتبه طور همزمان مردند یکی منافق کشته شد سنگ قبرش و شکوندن.
یکی هم شهید شد موافق بود با رژیم بعد انقلاب ! هر دو به خاطر عقیده شون مردند میگن خیلی هم اخلاقهاشون مث هم بوده هر دو ادمهای قوی بودن از نظر شخصیتی و..
من نمیتونم قضاوت کنم نمیتونم حتی بگم اونایی که در راه عقیده شون مردن شهیدن یا اینایی که مورد تست داروهای کشنده پزشکی یا اونایی که موقع جنگ جهانی روشون داروها رو امتحان میکردن
یا کهریزکی ها یا ندا ها
یا یه کسی مث شخصیت کتا ب دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت که روحش مرد
اخه مردن که فقط جسمی نیس
یا حتی عراقی هایی که به خاطر وطنشون مردن
نمیدونم
ولی هیچ وقت به خاطر تعصب خودمو به کشتن نمیدم
و با لبخند شمشیری که به روم کشیده بشه میپذیرم و هیچ وقت هیچ موجود زنده ای رو نمیکشم.
3.حجاب
mali: در مملکت ما یه مسئله کاملا نسبی است
مثلا اگه بخوام برم ده بابا بزرگ مسعود قطعا با چادر میرم
و البته قبلا ها فک میکردم همسرم از اون ادمهای روشنفکره که تو یه مهمونی هر جور دوس داشته باشم لباس بپوشم اما بعدها متوجه شدم همسرم با تمام روشن فکری یه مرد ایرانیه و همه مردهایی که تو مهمونی حضور دارن و البته خانومها همه ایرنی هستیم و خودمون و نمیبینیم متاسفانه البته باید بگم که یکی از بزرگترین نقطه ضعفهام قضاوتیه که مردم و به خصوص مسعود درمورد ظاهرم میکنه متاسفانه
4.حیا
مواظب باشی عین یه پلنگ زخمی گرسنه که یه هفته اس هیچی نخورده که مواظب شکارشه تا دست ودلت نلرزه
5.رقیب درسی
چی هست اصلا؟
دوس دارم هممون معدلمون بالای 19 باشه بریم بزنیم تو دهن اونایی که نمذارن رشته مون فوق لیسانس بشه
6.محمود مقتدایی پور
با حیا
(چهار عمه دارم-لطفا مراعات کنین)
با سپاس فراوان
سلام بر علی اقا
1-از نظر شما خوشبخت به چه کسی میگن؟
mali:به قول سهراب:وزن خوشبختی من وزن رضایتمندی است .
2-وقتی مسعود برای اولین بار ازتون خواستگاری کرد بهش چی گفتین؟
mali:مسود وقتی اولین بار از من خواستگاری کرد که دیگه دیر شده بود قرار بود نامزد کنم
چهار ماه قبل از اینکه ازم خواستگاری کنه عکس یه دختر روش دستش کشیده بود که رو لپهاش دو تا چال داشت و ما دوستیمون نزدیکتر شد منم که خوشحال ! !
اون وقتا یه دختر معصوم بودم یه موجود پاک انگار که هر لحظه تازه به دنیا میومدم صدای خنده هام همیشه همه جا رو پر میکرد از خودم شادتر سراغتر نداشتم عین یه کاغذ سفید دست نخورده بود وجودم
ولی خوب تا اونموقع شاید موقعیتی برای بد شدن برام پیش نیومده بود که اونهمه خوب بودم
خوشتیپترین وبامزه ترین و شیطونترین پسر دانشکده بود، قبل من با 20 تا دختر همزمان تو دانشگاه دوست بود که از همشون خبر داشتم برا همینم خیلی خوشحال بودم که زدم و بردم و اولین کسی که بهش علاقه مند شده بودم، بود.بعد یه ماه به هم زد باهام ،یک هفته تمام اشکهام بند نمی اومد یعنی شبانه روزی ها کفر همه دراومده از دستم تا یکی از دخترا بهم گفت رو پل نمایشگاه دیدتش اقا انگار یه اب رو اتیش دل من ریختن دیگه تموم شد مسعود تو دلم مرد
تابستون شد یه خواستگار خوب داشتم قبول کردم بعد اون بود که زنگ زد و خواستگاری کرد منم گفتم نه و تا میشد اذیتش کردم اون وقتا یه دختر معصوم بودم یه موجود پاک انگار که هر لحظه تازه به دنیا میومدم صدای خنده هام همیشه همه جا رو پر میکرد از خودم شادتر سراغتر نداشتم عین یه کاغذ سفید دست نخورده بود وجودم و از همین جا بود که ذره ذره شروع کردم به فرو ریختن انگار یه دیوی تو وجودم بیدارشده بود
و من اگاه نبودم که ملیحه ذره ذره داره میمیره و خوشحال بودم و سرمست غرور از اینکه تلافی کردم همه ازار و اذیت هاشو
و مسود هر روز نابود میشد سیگاری شد 20 کیلو وزن کم کرد ذات الریه گرفت اونقدر سرفه میکرد که خون بالا می اورد ذره ای دلم به رحم نمیومد
ولی اون عاشق بود عاشق همون ملیحه همون ملیحه پاک.
تا اینکه رسما نامزد کردم
فرداش بابای مسعود اومد پیشم بهم گفت اگه الان برگردی بهتره تا بری با یه بچه برگردی شما عاشق هم هستید و مامان بیچاره ام پدرش در اومد تا نامزدیم به هم بخوره چند روز بعد مال مسعود بودم و دیو وجودم برا یه مدت به خواب رفت چون در کنارش به ارامش رسیده بودم تا...
3-نظرتون درباره ازدواج با هم کلاسی چیه؟خوبه؟
mali:در مجموع ازدواج یا هر کار دیگه ای حتی رفتاری که شما موقع اتوبوس سوار شدن یا رانندگی موقع ترافیک دارید نیاز به بلوغ درونی داره تا وقتی از درون خودت رو نساختی نباید ازدواج کنی حالا با هر کسی
شاید به نظر برسه قبل از اینکه عشق چشمات و کور کنه با همکلاسیت حسابی اشنا میشی و لی
هر قدر هم از هم شناخت داشته باشید تا وقتی خودتو نشناسی نمیتونی ازدواج یا هر رابطه موفق دیگه ای داشته باشی چون ما انسانها مستعد تغییریم
4-بهترین دوران زندگیتون؟
بعد از کنکور جریان فکری برام پیش اومد که انگار تازه متولد شدم یه جریانی که خودش منو میبرد به سمت همون ملیحه ی ملیحه.
حالا هر لحظه از بیدار شدن دیو وجودم میترسم چون به اندازه ملیحه قدرتمنده.
5-وقتی دل تنگ میشین چه کار میکنین؟
mali :ذن میکنم.
-دانشگاه ش-ب چند نفر بودین ونفر چندم بودین؟مسعو چه طور؟
mali: والا درس یادم نیس ما که زیاد کلاس نمیرفتیم ولی فک کنم یه 30 نفری بودیم اما انقد میافتادیم که با همه ورودیها قاطی بودیم یه موقع درسا با 6 سال بالاییمون داشتیم مث اینجا هم نبود که همه درسها حتی عمومی ها مون باهم باشه . ولی تو شیطونی و کلاس پیچوندن ومسخره بازی و ساعتهای حضور تو دانشکده دور حوض و زیر پله قطعا جز و 5 نفر اول بودم. هههههههه
از اینکه یه کم شخصی بود ببخشید.
mali: نه اصلا جالب بود
مرسیتونم
mali:چه بامزه منم مرسیتونم
سلام خانوم حبیبی!
خوبید؟
چه آهنگایی گوش میدید؟
خواننده مورد علاقتون؟
یه آهنگ پیشنهاد کنید دانلود کنم
با چه فیلمی خیلی حال کردید؟
بازیگر مورد علاقه(خارجی-ایرانی)
به گل و گیاه یا حیوون علاقه دارید؟
اصن عشق چیه؟
چرا باید زندگی کرد؟
پول یا ثروت؟
بلوند یا مشکی؟
فر یا لَخت؟
نظرون را جب اینا؟:
مرگ
تولد
شمع
ملیحه حبیبی
بهنام عباس زاده
فوئب
دمپایی رو فرشی
جمله ی "تو روحت"
فیزیولوژی
یکی از چیزاییی که بدتون میاد؟
زیبایی تو چیه؟
این جمله ها رو کامل کنید:
کفتر کاکل به سر ......
اولین باری که عاشق شدم.....
بعضی وقتا دلم میخواد.....
حالا یک دو سه .....
دیگه فک کنم بس باشه.چون عمه هامو دوس دارم بیشتر نمیپرسم
فعلا
سلام بر خانوم حبیبی،خسته نباشید
خب بریم سراغ سوالا
1-انصافا روزی چند ساعت درس میخونی؟
2-کلا چه نوع تیپی رو بیشتر دوس داری بپوشی؟
3-چه آهنگهایی گوش میدی؟
4-یکی از سوتی های زیبایت را بگو دور همی شاد شیم؟
5-گوشیت چیه؟
6-خانوم حبیبی،فلاکس درسته یا فلاسک؟
7-دوست داشتین چه سوالی ازتون پرسیده بشه که نشده؟
ببخشید یه کم زیاد شد،ممنون که وقت گذاشتین،تشکر
سلام به خانوم حبیبی عزیز
1-اگه از بین این کلمات یکی رو برای زندگیتون بخاین کدومو انتخاب میکنین
(ثروت - عشق - علم - عقل - موفقیت )
2-به نظرتون زندگی چه رنگیه؟
3-یه نصیحت؟
یه حقیقت؟
4-نظرتون راجع به بچه های کلاس؟
روز هوشبری رو به همه بچه ها بخصوص شما تبریک میگم.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما هم کلاسی محترم

)
چند جمله راجع به موارد زیر بنویسید:
1.اسلام
2.شهدا
3.حجاب
4.حیا
5.رقیب درسی
6.محمود مقتدایی پور(چهار عمه دارم-لطفا مراعات کنین
با سپاس فراوان
سلام بر ارشد کلاس خانوم حبیبی 1-از نظر شما خوشبخت به چه کسی میگن؟ 2-وقتی مسعود برای اولین بار ازتون خواستگاری کرد بهش چی گفتین؟ 3-نظرتون درباره ازدواج با هم کلاسی چیه؟خوبه؟ 4-بهترین دوران زندگیتون؟ 5-وقتی دل تنگ میشین چه کار میکنین؟ 6-دانشگاه ش-ب چند نفر بودین ونفر چندم بودین؟مسعو چه طور؟ از اینکه یه کم شخصی بود ببخشید.مرسیتونم
سلام خانم حبیبی عزیزم
سلام مهتا بم
1.به نظر شما چطور میشه از دوران دانشجویی بهترین لذت رو برد؟
مهتاب جان اگه میخوای از همه لحظه های زندگیت لذت ببری در هر لحظه همون کاری رو انجام بده دوس داری انجام بدی یه کاری که بعد شیمون نشی در هر لحظه .
فرقی نداره کجا باشی یا تو چه دوره ای از زندگیت این تو هستی که داری زندگی میکنی
به همه لحظه های زندگی عشق بده و با اگاهی زندگی کن اگاه از صدای یه جیرجیرک تو حیات دانشکده یا حرکت برگها ی درختا یا وزیدن باد رو پوست صورتت یا حس پوست انگشت تو جوراب و کفش. زندگی در هر لحظه یه حقیقت شگفت انگیز تکرار نشدنیه و ادمها فوق العاده اند.
کودک باش و از هر چیز حیران شو و همیشه لبخند بزن هیچی و به دل نگیر .یه لحظه های قبلی فک نکن .در فکر منفی رو به ذهنت ببند و با کلامت گناه نکن و جز سخن عاشقانه چیزی نگو جادوی کلام.....
2.یکی ازقشنگترین خاطرات دوران دانشجوییتون تا الان چی بوده؟
وقتی هنوز عاشق مسعود نشده بودم و باهم تو یه اکیپی بودیم به نام حزب زیر پله
تمام لحظه هایی که با بچه ها از ولنجک تا تجریش پیاده میومدیم پول نداشتیم یه بستنی بخریم
دلمون خوش بود میخندیدم مسخره میکردیم همو
همگی همو دوس داشتیم بیخیال بودیم یا همه وقتهایی که میشتیم تو زیرپله
این نوشته مال مسعوده :
یادش به خیر.یادش به خیر سرکلاس امار حاضری میزدم و از پنجره میپریدم بیرون.یادش به خیر علیرضا افتخاری غایب ترین بچه کلاسها بودو حاضرترین بچه محوطه که هروقت دلم میگرفت باهم میرفتیم پشت دانشکده و میشستیم خیابون اوین رو نگاه میکردیم.دلم لک زده واسه اون شوفاژزیر پله که انقد روش میشستم که جاش روی بدنم میموند.دوست دارم فقط دو ساعت دیگه روش بشینم و همه اونایی که ازدر میان ومیرن قد یه عمر نگاه کنم.بازم مسابقه منچ بذارم و پول بچه هارو بالا بکشم.بازم مسابقه فوتبال بذارم و تیم lover men رو بدون هیچ مسابقه ای بفرستم به فینال و تیم افتابه رو که وجود خارجی نداشت تو نیمه نهایی ده هیچ ببرم.بازم تموم دلتنگیام رو با کتک زدن رهی کلانتری خالی کنم .
بازم همه اراذل دانشکده رو تحریک کنم واسه کاندید شدن تو انتخابات انجمن اسلامی.
بازم واسه هومن ملک ستاد انتخاباتی بزنم اونم توی حوض وسط دانشکده.
بازم از لج دکتر امینی وسط زمستون که نمیشد فوتبال بازی کرد بازی هاکی روی یخ راه بندازم.
بازم برم پیش اقا داوودی بشینم چایی بخورم وسیگار بکشم.
بازم امار دخترارو به پسرا بدم.
هروقت هرجا یه شوفاژقدیمی میبینم میرم روش میشینم میگم خدایا گاهی یه شوفاژ میتونه قد یه دنیا واسه ادم باشه.
یاد همه بچه های دانشگاه که بدترینشون از بهترین ادمای این روزا بهتر بود به خیر.
پایان.
البته من معتقدم که ازهمه لحظه ها میشه عشق ساخت هر چقد من بهش بگم بابا کشش نده حسرت نخور کش به درد تمبون کانت میخوره کش یعنی لیسیدن کاغذ بیمصرفی که یه روزی لای اون شکلات بود گوشش بدهکار نیس ولی خوب مسعودبهبودی است دیگر گاهی دلش میخواهد حسرت بخورد تا ملی حبیبی نازش را بکشد و بگوید عیبی ندارد منو تو که ماندیم از حزب زیر پله من که هستم من هستم. همیشه . تا اخر دنیا وبال گردنتم چه بخوای چه نخوای و اون بازم بخنده ...
3.یکی از بزرگترین درسایی که اززندگی گرفتین چی بوده؟
اینکه هیچی از زندگی نخوام.
مرسی
هسا جان صبحها مغزم به طرز عجیبی فعالیت میکنه بنابراین صبحها قبل از ساعت پنج به هوشم نمره نمیتونم بدم شدیدا فعال میشه.و شاید حق مطلب ادا نشد در جواب سئوال خدا! دیشب . خوابم میومد تمرکزم از دست رفته بود و سئوالا سخت و اینترنتم ناهمراه ،اگه قبول کنی بقیه جواب سئوال 4:
نظریه نسبیت انیشتین درباره عدم دوگانگی=رسیدن به مرحله نه ذهن صحبت میکنه. اینکه خود ماده و خود ذهن یکدیگر را ملاقات نمیکنند.
انتوان دوسنت اگزوپری: انچه اصل است از دیده نهان است.
درباره نه ذهن میشه گفت ذهن قاتل بزرگ حقیقت است ولی خود جهانی داننده است یعنی هر انچه درتمام هستی و نیستی بوده و نبوده و خواهد بود فارغ از مکان و جسم و زمان و در عین حال در تمام زمانها و مکانها و در دل تمام ذرات . اینکه هر چه از خود ماده فاصله گرفتی به ذهنش نزدیک میشی و اینکه هرچه به خود ماده و مادیت نزدیک تر باشی از خود واقعی و خود ذهن ماده دورتر میشی. وقتی خودجهانی را داننده ساختی دیگر تویی نیستی که زندگی میکنی پس زندگی را رها میکنی و حل میشی در کائنات در تمام لحظه ها ی زندگی انگار مستی انگار رو ابرایی انگار که تو نیستی در عین حال متصلی به تمام ذرات اطرافت و عاشقی
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
وقتی به کنترل تفکر نشده ذهن میرسی به نه ذهن به نگرش میرسی بی واسطه و مستقیم به مسائل بدون قضاوت
بودا میگه کودک باش و از هر چیز حیران شو
و
حسین پنا هی میگه:
من میخوام برگردم به کودکی پشت سئوال ما چرا میفهمیم ما چرا میبینیم ما چرا می پرسیم
دستور ساده اس
هیچ تشبیه. هیچ دعا. هیچ کلام .هیچ بحث. هیچ اداب. هیچ ایسم
اونجا که حلاج گفت اناالحق
نه ذهن. ذهنت را به من بده همه چیز هست و هیچ است نه تویی برای درکش نه چیزی برای درکش
انجا که نه بیننده ای هست نه چیزی برای دیدن
و همه چی و هیچی از عشق سرشاره عشق عاری از احساسات و تفکر.
مث عشق یه بچه یه ساله وقتی به یه باریکه نور که از پنجره به تو اتاق تابیده و میخواد با دستاش اون ذره های ریز معلق تو هوا رو بگیره
سلام خدمت خانوم حبیبی گل
1.هیجان انگیز ترین کاری که کردین چی بوده؟
عاشق شدم.
تو اتوبان با مسعود تو ماشین بودیم میرفتیم دانشگاه داداش بزرگم ما رو دید کنار اتوبان وایستادیم درهای ماشین و قفل کرده بودم مسودم داشت باهاش حرف میزد اونم همش کنار اتوبان راه میرفت در یک لحظه که حواسش نبودو دور شده بود از ماشین پیاده شدم و با سرعتی که نمیدونم چقد بود دویدم و یه ماشین گرفتم و رفتم پیش عموم...
2.اگر بخواید به هوش خودتون یه نمره بدید چه نمره ای میدید؟
از بیست 17
3.سخت ترین کاری که تو زندگیتون انجام دادید؟
دل کندن از دلبستیگیهام همه چی . مجبور شدم.
دیگه نمیتونستم با مسعود زندگی کنم دیوونه شده بودم انگار شرایط زندگی خیلی سخت بود از همه چی گذشتم از هر چی که فکرش رو بکنی .ازش طلاق گرفتم و همه چی رو بهش دادم ولی یه هفته بعد رجوع کردیم. هههههههههههه
از هر چیز میتوان چیزی اموخت.
4.اگه ازتون یه امتحان ریاضی بگیرن و1سوال بیشتر توش نباشه واون سوال 20نمره داشته باشه وسوالش این باشه"خدا=؟"اون طرف معادله چ میکنیم.ی میذارید؟
خودهاهمه چی همه هستی و درنهایت عشق عشق به همه لحظه های زندگی و همه نفسها و همه کائنات در سکون و در سکوت . تو دونه انجیر. تو حرکت برگهای بید مجنون. زیر یه درخت باهم میچرخیم دست تو دست و اسمون و نگا میکنیمبا یزدان. وقتی یه دونه قند تو یه استکان اب حل میشه تو نور افتاب. افتاب. باد .هوا. ادمها. ادمها وقتی یه جا جمع میشن منو به هیجان میارن. مث یه دسته گنجشک پر سو صدا رو درخت
خدا خفت نکنه مهسا یه کتاب میتونم بنویسم از همه لحظه ها ی زندگیم واسه توضیح دادنش
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست دارید اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟
تو روحت
دور همی های مسموم و مزخرفمون شمال رفتن های بیخودی با یه گروه مزخرف همش الکی خوشی انگار یه چند سال مثل ادمهای مست زندگی کردم خودم نبودم نمیدونستم اطرافم چی میگذره زمونه وقتی دنیا بی عاطفه شد منم شدم مث خودش بد شدم.
6.تاحالا چند بار توی زندگیتون شکست خوردید؟بدترینش؟
من یه دفه شکست نخوردم به مرور بدون اینکه خودم بفهمم چی داره میگذره شکست خوردم وجودم از دستم رفته بود یه خدا داشتم تو اسمون بود تو مکه بود وقتی رفتم از دست دادم خدامو .
7.اولین چیزی که تو سختیا بهش متوسل میشید چیه؟
نفس هام
8.اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو درباره ی کلمات زیر بگید:
دوست: مسعود
عشق: به دنیا اومدم عاشق باشم عشق تنها چیزیه که دارم
مهسا! عزیزم جیگرتو برم من الهی .خوشگل خیلی خوشگل خییییییییییییلی شیطون باهوش دوس دارم اذیتش کنم ینی اشکش و دربیارم
صدای تیک تیک ساعت: بچه بودم درس میخوندم تو اتاقم یه دونه ساعت بود از اینا که زنگش ادمو کر میکنه نمیدونم شماها دیدین یا نه لای صد جور لباس میذاشتمش تو سه تا کمد قایمش میکردم باز صداش تو گوشم بود... اصن یه وضعی..
اولین روزمدرسه: وای من میمیرم برا مدرسه بوی مهر بوی برگها دفترای نو .دوس دارم تا اخر عمرم برم مدرسه
دوچرخه:یه پیرهن داشتم یقه ملوانی دامن داشت مامانم دوخته بود برام موهام بلند بود تابستون کوچمون بلند بود از این سر تا اون سر کوچه تند میرفتم اووووووووووووووووه
9.زیباترین جمله از نظر شما؟ تمام راز زندگی در سکون است وسکوت
ممنون ازاینکه وقت گذاشتید
خیلی سخت بود مهسا سئوالات ولی حالی داد مث یه امتحان تشریحی سخت سخت
موسن جان ببخش این مسود همش حواسمو پرت کرد ادام یزدان: من که نفهمیدم اون بیشتر منو دوس داره یا من اونو همیشه از عشق این بچه به خودم تعجب میکنم
جواب موسن
سلام بر شما خانم حبیبی.
mali:سلام
1)اسم یزدان رو کی برا بچه تون انتخاب کرد؟(هرکی بوده خیلی خوش سلیقه بوده)
mali:دو روز قبل از زایمانم موبایلهامون بود 15 تا اسم انتخاب کردیم و به همه شماره هایی که تو موبایلهامون بود اس ام اس دادیم و قرار گذاشتیم هر اسمی که بیشترین رای رو اورد همونو انتخاب کنیم یزدان بیشترین رو اورد جالبه بدونی که مسعود یکی از اسمها رو مسعود انتخاب کرده بود دیووووونه اس.
2)نظرتون راجع به جمله (هرکسی نون قلبشو می خوره)؟
mali:اگه منظورت از نون مال و ثروت نظری ندارم ولی اگه منظورت کلیت زندگی و ارامش ذهنیه قبول دارم.
3)رمز موفقیت شما رو در جزوه نویسی چیه؟
mali:هر کلمه رو که پاکنویس میکنم یه کم نگا میکنم گردش خودکار رو کاغذ اثری که جوهر رو کاغذ میذاره شکل کل صفحه اگه کل صفحه خوب نباشه یه بار دیگه کلا عشق و حال میکنم. از بچگی هم عاشق مشق نوشتن بودم.
4)یه سوال دارم چون می دونم شما اهل رژیم و این حرفا هستین فقط خواهشا با دقت جواب بدین چه مقدار شام باعث چاقی نمی شه؟
mali:من اهل رژیم بوووووودم خفن ولی اشتباهه رژیم گرفتن نوعی توهین به شعور بدنمونه اگه خواستی بهت میگم یه چن تا کتاب بخون میفهمی موضوع چیه . من بعد کنکورمون 84 کیلو بودم و واقعا بدون رژیم از اونموقع تا حالا 27 کیلو وزنم پایین اومد.
5)اولین چیزی که بعد از شنیدن کلمات زیر یادتون میاد رو بگین
دانشگاه شهید بهشتی : حراست کمیته انضباطی
دانشگاه ایران: یه تیکه از بهشت
هوشبری: عاشقشم پرچمش بالاس
یزدان :دو تا تیله ابی تو چشماته باهاش اسمون نفس میکشم.
ما که نفهم
عشق: من به دنیا اومدم برا اینکه عاشق باشم
محسن حمزه ای: فرهنگ رجایی
روبرتو کارلوس(دفاع تیم فوتبال برزیل) : همون کچله؟ یه کچل یادمه همین.
همسرتون:ملیحه . یزدان. ایدین ضیایی. مامان و باباش .ایران.سبز.مشروب . پوکر. فیلم.جورابهای سفید و تمییز. دست و پاهای تراشیده.بی نهایت خوش تیپ.یه خونه و یه تیکه زمین تو یه ده تو کوهستان یا جنوب تو ابادان .هیچوقت و در هیچ شرایطی پشت منو خالی نکرده . ارامش محض . عاشق خانواده. متعادل. عدم واکنش .
پدر: یه مرد واقعی. یه مرد واقعی عاشق .یه مرد واقعی عاشق گریان که دوس نداشت بمیره و خانواده اش تنها بممونن.
مادر: خونه خوبه خونه بوی مامانم و میده
برق چشمهاش یه دنیا انرژی و زندگی توشه
از صدای جیرینگ جیرینگ النگوهاش هنوز لرزه میافته به تنم هههههههه
لبخند مونالیزا: منو یاد مودگیالینی میندازه
.ممنون از این که به سوالات بنده پاسخگو بودین .خداحافظ
mali:خواهش میکنم. منم ممنونم. i
سلام خانم حبیبی عزیزم

1.به نظر شما چطور میشه از دوران دانشجویی بهترین لذت رو برد؟
2.یکی ازقشنگترین خاطرات دوران دانشجوییتون تا الان چی بوده؟
3.یکی از بزرگترین درسایی که اززندگی گرفتین چی بوده؟
مرسی
سلام خدمت خانوم حبیبی گل
1.هیجان انگیز ترین کاری که کردین چی بوده؟
2.اگر بخواید به هوش خودتون یه نمره بدید چه نمره ای میدید؟
3.سخت ترین کاری که تو زندگیتون انجام دادید؟
4.اگه ازتون یه امتحان ریاضی بگیرن و1سوال بیشتر توش نباشه واون سوال 20نمره داشته باشه وسوالش این باشه"خدا=؟"اون طرف معادله چی میذارید؟
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست دارید اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟
6.تاحالا چند بار توی زندگیتون شکست خوردید؟بدترینش؟
7.اولین چیزی که تو سختیا بهش متوسل میشید چیه؟
8.اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو درباره ی کلمات زیر بگید:
دوست
عشق
مهسا!
صدای تیک تیک ساعت
اولین روزمدرسه
دوچرخه
9.زیباترین جمله از نظر شما؟
ممنون ازاینکه وقت گذاشتید
جواب خانم راضیه
سلام به خانم حبیبی گل
mali:سلام عزیزکم.
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟
mali:تمرکز روی نفس هام و تکرار این جمله: با هر دمی ارامم با هر بازدم لبخند میزنم.
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟
mali:لبخند میزنم البته اگه خیلی مورد سختی باشه هم از درون میلرزم از هم دستام.
3-بهترین خاطره عمرتون ؟
mali:از هر لحظه میشه یه خاطره قشنگ ساخت ولی به یادموندنی ترینش شاید شنیدن صدای قلب یزدان بود تو اولین سونوگرافی شبیه صدای قهقه بود که از همه سلولهای بدنم شنیده میشد.
4-ضایع شدن چه حالی داره؟
mali:چی بگم خنده داره و بستگی داره کی ضایم کنه فقط در برابر انتقادای مسعو دتوانایی مقاومت ندارم وگرنه در بقیه موارد برام مهم نیس.
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگییتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟
mali:بعله
مهمترینش استاد ریاضی کنکورم بودعلی ساوجی سال 80 که با وجود اینکه مهندسی قبول میشدم قانعم کرد ریاضی بزنم منم زدم ریاضی بهشتی بعد هم کلا استادم از زندگیمون محو شد و من موندم و عاشقی و مسعود. بعضی وقتا فک میکنم فقط علی ساوجی رو دیدم برا اینکه برم بهشتی و مسعود تور کنم.
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟
mali:دیگه هیچوقت هیچی از خدا و زمونه و هستی و کائنات نمیخوام، چون خیلی معامله گر سختیه.
7-به خدا اعتقاد دارین؟(فقط آره یا نه)
mali:بعله
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟
mali:هیچی در واقع
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(به خصوص از کسی که توقعشو ندارید یا حتمن دوس دارید نه نشنوید)
mali: همونطور که گفتم زمونه بهم یاد داده از هیچ کس و هیچی توقعی نداشته باشم برا همینم هیچ حس خاصی بهم دست نمیده.
10-نظرتون درباره آدمای سمج چیه؟
mali:من عاشق همه ادمها هستم با همه خصوصیاتشون
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید
mali:منم ممنونم lمیدوارم جواب سئوالهاتو گرفته باشی در هر مورد اگه راضیت نکرده بود سئوالها یا نتیجه ای که میخواستی نگرفته بودی بگو لطفا.
سلام بر شما خانم حبیبی.
1)اسم یزدان رو کی برا بچه تون انتخاب کرد؟(هرکی بوده خیلی خوش سلیقه بوده)
2)نظرتون راجع به جمله (هرکسی نون قلبشو می خوره)؟
3)رمز موفقیت شما رو در جزوه نویسی چیه؟
4)یه سوال دارم چون می دونم شما اهل رژیم و این حرفا هستین فقط خواهشا با دقت جواب بدین چه مقدار شام باعث چاقی نمی شه؟
5)اولین چیزی که بعد از شنیدن کلمات زیر یادتون میاد رو بگین
دانشگاه شهید بهشتی
دانشگاه ایران
هوشبری
یزدان
عشق
محسن حمزه ای
روبرتو کارلوس(دفاع تیم فوتبال برزیل)
همسرتون
پدر
مادر
لبخند مونالیزا
.ممنون از این که به سوالات بنده پاسخگو بودین .خداحافظ
سلام به خانم حبیبی گل
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟
3-بهترین خاطره عمرتون ؟
4-ضایع شدن چه حالی داره؟
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگیتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟
7-به خدا اعتقاد دارین؟(فقط آره یا نه)
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(به خصوص از کسی که توقعشو ندارید یا حتمن دوس دارید نه نشنوید)
10-نظرتون درباره آدمای سمج چیه؟
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید