سلام. این مطالب برداشت من از متروی تهرانه:
1)توی ایستگاه جوانمرد که من سوار میشم همه چی عادیه تا برسیم به ایستگاه خزانه تو این ایستگاه چند نفر خفن سوار میشن بعد می رسیم به ایستگاه ترمینال جنوب اینجا ایستگاه شهرستانه بعد می رسیم به امام خمینی نمی دونم چرا اینجا از امام حدیث می گه همیشه هم یه چیز می گه......امام خمینی:مسافرین محترمی که قصد ادامه مسیر به سمت ایستگاه های فرهنگسرا و یا صادقیه را دارند در این ایستگاه از قطار پیاده شده و با توجه به تابلو های راهنما وارد خط4 شوند.تا می رسیم به دروازه دولت اینجا من یاد فیلم here is zoo(اینجا باغ وحشه)می افتم.این ایستگاه تا حالا تلفات نداده کار خدا بوده.می رسیم به هفت تیر و من پیاده میشم و همه چیز تموم میشه....2)ولی خدایی متروی باحالی داریم.....اون از دستفروش هاش:آقایون خانم ها باتری های قلم نیم قلم سه بسته ببر هزارتومن.حالا جالبه تو قسمت زنونه لوازم آرایش هم می فروشن......3)شما اگر تو ایستگاه تجریش تو اولین پله خروجی به یه دختر شماره بدین تو آخرین پله بچه تون داره برا کنکورآ ماده میشه.فکر کنم 700 تا پله داره.......4)تو همه ایستگاه ها معلوم نیست کی هول میده هرکی بر می گرده میگه آقا هول نده...........5)اینا که تو ایستگاه ها پشت بلند گو هستن تو هر ایستگاه لحنشون فرق داره:تجریش...مسافرین محترم جان و عزیزان من هر جور دوست دارین رو پله برقی راه برین....سعدی...مسافرین محترم لطفا از دویدن روی پله برقی خودداری کنید........کهریزک .....هوی گوسفند مثل آدم راه برو......
بله این مترو هم زیاد بد نیس.
با اجازه.
یه روز یه مرده تو جاده داشت رانندگی می کرد از اون طرف هم یه زنه داشت با سرعت خیلی زیاد تو مسیر مخالف به سمت ماشین اون آقاهه حرکت می کرد بعد مرده هی چراغ میزد هی بوق می زد تا نزدیک هم شدن مرده شیشه رو داد پایین بلند داد زد حیووووون...زنه هم سریع جواب داد مرتیکه میمون.....بعد از کنار هم رد شدن و این زن خیلی خوشحال از این که تونسته بود خیلی سریع جواب مرده رو بده داشت به راه خودش ادامه می داد که یه دفعه با چندتا گاو که داشتن از جاده عبور می کردن برخورد کرد..........
نتیجه:همیشه آقایون زیرک تر و باهوش تر و دلسوز ترند....
سلام. من خودم خیلی با این چندتا جمله حال کردم :
بناپارت:اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند تمام دنیا را فتح می کردم .
آدولف هیتلر:اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی می شد.
پیامبر اعظم:دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت.
اسکندر:اگر روزی دیدی که فردی بخاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند بدان که آن مرد اهل امپراطوری پارس است.
سلام . این شعر رو من از خودم و با سبک خلیل جوادی سرودم.امیدوارم خوشتون بیاد:
سلام علیکم بچه ها .خوبید؟/درسا رو پاس کردید و از شادی رو میز می کوبید
یادتون شیش مهر همین سال/ترم رو شروع کردیم ما خیلی بی حال
همون اول که با فیزیک شروع شد/فاتحه همگی مون خونده شد
استاد فیزیک خانم هاشمی بود/استاد خوبی بود سنش بالا بود
یکشنبه ها هشت تا ده فیزیو بود/استادش خیلی خیلی حرفه ای بود
یادتونه امتحانش چه سخت بود؟/سوال آخرش اسم خودت بود!
بعدفیزیو آناتومی داشتیم/بحث از جمجمه و ماهیچه داشتیم
استاد عزیز من سوالی دارم/سوال نیستا من انتقادی دارم
استاد من این دیگه چه وضعشه/یه ربع مونده به امتحان باید سوال طرح بشه؟
یادتونه استاد اصول کی بود؟/همون که به محمدی گیر داده بود
خانم بهنام و خانم ملکیان /زحمت کشیدن برامون بی امان
اتاق پراتیک و خانم کبیری/سر روپوش و کارت میداد چه گیری
کلاس زبان و میکروب هم گذشتن/ولی برامون نمره ی خوب گذاشتن
انقلاب هم که بحثش بحث جنگ بود/درس خوبی بود خیلی هم شیرین بود
کلاس اخلاق که خیلی با حال بود /اول و آخرش همه خنده بود
تشکر می کنم از نماینده ها /زحمت کشیدن شب و روز بی ریا
وبلاگ کلاس عالی شد واسه ما/دمت گرم بهنام. اجرکم عندالله
این ترم با همه سختی هاشه گذشتن/حبیبی و جعفری فر گل کاشتن(شرمنده نتونستم از شاخص خانم استفاده کنم قافیه نمیداد)
بیایید این ترم بچه ها عهدی کنیم/پرچم هوشبری رو بالا کنیم
(تعداد ابیات بالا بود همین چندتا رو انتخاب کردم)
خدا حافظ.
سلام دوستان این مطلب تو دو دقیقه خونده میشه لطفا تاآخرش بخونید:
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت ، از
مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به
فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ ، در فرانسه به زمین نشست ، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شدند و از جسد استقبال کردند پس از اتمام مراسم ، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال
داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان شناس ، به همراه بهترین جراحان و کالبد
شکافان فرانسه ، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع
کنند . رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام
پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود . تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان
ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس
از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و
مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد او را مومیایی کرده اند،
اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده
بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در
حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ
فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از
دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق
عجله نکند ، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده
بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده
از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.در جواب او یکی از حضاران بیان کردکه قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه ی او بعد از مرگ را خبر داده است
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال میکرد که چگونه این امر
ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا درحدود دویست سال
قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی
شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله
نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر
میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن میگوید در حالی
که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد .
و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد ؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟
او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفرکشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:
{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ
کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:92]
امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند
خیلی از مردم از آیات ما غافلند...
این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:
من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.
موریس بوکای بار تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و
دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق
کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته
باشد. وبر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد
( لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید )
حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام ( قرآن و تورات و
انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید) .
سلام بچه ها.من به عنوان بزرگ کلاس(از لحاظ حجم گفتم نه سن)می خوام 2تا نکته رو یاد آوری کنم(البته با اجازه شما):
1)خواهش میکنم تو نظرات نهایت ادب رو به کارببرید.عزیزان نویسنده با احترام پاسخگو باشند.تو وبلاگ کلاس ما فقط بچه های کلاس نیستن خیلی ها هم میان و میرن من خواهش می کنم احترام هم رو نگه دارید یکم گذشت داشته باشید تلخ نوشتن که هنر نیست زیبا نوشتن هنره بابا دم عید چرا از هم آزرده خاطر بشیم.پرچم کلاس ما همیشه بالا بوده و دوست داریم بالاتر هم بره.(رییس نیروی هوایی ارتش با من تماس گرفتن گفتن پرچمتون مزاحم رادارهای ما شده)
2)تو نظرات خواهش می کنم اسم قشنگتون رو بنویسید .به خدا زشته برا دانشجوی ترم 2 این حرکات رو بزنه.(اسم زیبای تورا دیدم در نظرات /چهره ی زیبایت زنده شد در خاطرات)
ببخشید اگه سرتون درد اومد قصد نصیحت نداشتم .دم......بچه های........هوشبری......ورودی92.......دانشگاه.....ایران........گرم.
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.