هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
خیال روی تودرهرطریق همره ماست/نسیم موی توپیوندجان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند/جمال چهره ی توحجت موجه ماست
ببین که سیب زنخدان توچه می گوید/هزاریوسف مصری فتاده درچه ماست
اگربه زلف درازتودست مانرسد/گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
به حاجب درخلوت سرای خاص بگو/فلان زگوشه نشینان خاک درگه ماست
به صورت ازنظرمااگرچه محجوب است/همیشه درنظرخاطرمرفه ماست
اگربه سالی حافظ دری زندبگشای/که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
((حافظ))
بسیا زیباست این شعر.به خصوص بیت
سوم.
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش
هوشنگ ابتهاج