صندلی داغ با حضور خانم هانیه لهراسبی(سری چهاردهم)

سلام به همه ی هم کلاسی های عزیز 

 

درخدمت مهمون عزیزمون خانم هانیه لهراسبی در چهار دهمین سری صندلی داغ هستیم.لازم به ذکر است که تعویض سری از دوشنبه تا دوشنبه صورت میگیرد. 

موفق و موید باشید

نظرات 14 + ارسال نظر
امین دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 14:31

سلام به هانیه خانوم

1. خواننده ی مورد علاقه ؟
2. اهنگ شاد یا غمگین ؟
3. راسته که دخترا عاشق سربازی ان ؟ اگه شما هم هستید چرا ؟
4. اگه یه پسر یه دختری رو دوست داشته باشه میره بهش میگه ولی یه دختر نمیتونه این کارو بکنه اگه شما یه نفرو دوست داشته باشید چیکار میکنید؟
5. اولین کلمه ای که بعد از شنیدن سوسک به ذهنتون میرسه ؟
6. اگه انسان نبودید دوست داشتید چه موجودی باشید ؟چرا؟
7. نظرتون راجع به من؟

محمود جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 17:19

مسی حتما ی زنگ ب من بزن

ما که با اس ام اس در ارتباطیم....چی شده؟

هانیه جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 02:31

جواب آقای عسگری
سلام بر همکلاسی ........هانیه خانوم:سلام
1.ب نظرتون بهشتی هستید یا جهنمی؟ خدا خیلی مهربون تر از این حرفاس که منو بفرسته جهنم حتی اگه آدم خوبی نباشم....البته سعی میکنم که باشم....ولی بازم صبر میکنم... اگه شما قرار شد 1%برین بهشت من خودم داوطلبانه میرم جهنم....
2.تاحالا خواسگار داشتید؟چن تا؟ نه.......چی هست اصلا؟؟؟مگه میشه یه دختر خواستگار داشته باشه!!!!
3.دوس دارید مرد ایده آلتان چ ویژگی هایی داشته باشد؟خیلی چیزا هست...مثلا اجتماعی باشه - خانواده دوست باشه - در هر حال پشتیبانم باشه ینی بتونم بهش تکیه کنم-(البته تیپ و قیافه هم که جای خود داره....) - ولی مهمترین ویژگیش اینه که خیلی خیلی خوش اخلاق باشه ینی به سختی عصبانی بشه....ولی اصلا چنین آدمی که همه ی اینارو داشته باشه داریم؟؟؟؟آیا؟؟؟؟مخصوصا مورد آخریه رو....
4.اگه ی روز علی عسکری بدجور حالتونو بگیره عکس العملتون چیه؟
چون من اعتقاد دارم بچه زدن نداره...پس احتمالا عکس العمل خاصی ندارم.....ولی اگه دیگه خیلی عصبانی بشم چشمو رو بچه بودنتون می بندمو.......(البته بماند که سوالتون اساسا تخیلی بود....)
5.تا چه اندازه احساسی چ اندازه منطقی؟خیلی خیلی احساساتیم ولی در عین احساساتی بودنم کاملا منطقی تصمیم میگیرم....
6.ی دروغگو تو کلاس؟بچه هامون جنبشو دارن......راحت باشین:جدا!!!!ممنون از اینکه اجازه دادین راحت باشم...الان که بیشتر فک میکنم میبینم تو اون سوال لنگه کفش یکی دیگه روهم از قلم انداختم....اگه دوس دارین بگم!!!!!
هرچی دوس دارین بگین*
سولاله:ینی داستانی شده واسه خودش این سلاله!!!
علی عسکر:سوال بعدی....
جدایی:هم سخته و هم تلخه...ولی گاهی مجبوری تحملش کنی...
خیانت:اصلا قابل بخشش نیست
چادر:یه جور اعتقاد قابل احترامه....مثه هر جور اعتقاد دیگه ای که اونام اکثرا قابل احترامن...
کلیییییییپس:دیگه قدیمی شده ولی اصلا خوشم نمیاد...
در اخر هم بخاطر سوالا هم بخاطراینکه اداتونو بعضی وقتا درمیارم وهم پشت سرتون حرفهای خنده دار میزنم ببخشید:حرفای خنده دار میزنین؟؟؟ادامو درمیارین؟؟؟؟ عب نداره راحت باشین... به حرفایی که من پشت سرتون میزنم در....
تعطیلات به شمام خوش بگذره....

علی پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 10:34

سلام بر همکلاسی ........هانیه خانوم
1.ب نظرتون بهشتی هستید یا جهنمی؟
2.تاحالا خواسگار داشتید؟چن تا؟
3.دوس دارید مرد ایده آلتان چ ویژگی هایی داشته باشد؟
4.اگه ی روز علی عسکری بدجور حالتونو بگیره عکس العملتون چیه؟
5.تا چه اندازه احساسی چ اندازه منطقی؟
6.ی دروغگو تو کلاس؟بچه هامون جنبشو دارن......راحت باشین.
هرچی دوس دارین بگین*
سولاله
علی عسکر
جدایی
خیانت
چادر
کلیییییییپس
در اخر هم بخاطر سوالا هم بخاطراینکه اداتونو بعضی وقتا درمیارم وهم پشت سرتون حرفهای خنده دار میزنم ببخشید.
تعطیلات خوش بگذره.

هانیه چهارشنبه 1 مرداد 1393 ساعت 10:04

جواب آقای سهیت!!!!

با سلام خدمت خانم لهراسبی،یه کم دیر شد آخه امروز از مشهد رسیدم:سلام خدمت شما....زیارتتون قبول
1- چه فصلی رو دوس داری؟؟پاییز
2- ( جنگل،کوه،دریا) کدوم بهتره؟چرا؟بستگی داره...اگه حالم خوب باشه جنگل چون هم بکره و هم سرسبزه و واسه موقع های دور همی خوبه....اگه دلم گرفته باشه و تنهام باشم دریا...چون یه گرفتگی توام با آرامش داره ...شایدم یه آرامش توام با گرفتگی.... (چی گفتم!!!!)
3- اگه توی یه مهمونی رودربایستی دار،غذایی ک ازش متنفری رو جلوت بذارن چیکار میکنی؟میگم ببخشید من معدم درد میکنه اینه که نمیتونم زیاد بخورم...یه خورده می خورم بعد خودمو با سالادی دسری چیزی سیر میکنم
4- پفک یا بستنی؟؟؟؟پفکککککککککک
5- یه جوک؟؟؟
طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم،
مادرم مریض بابام مرده، ۲ شیفت کار میکنم
واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا: اســـــتــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !! :D (پس پسرا لطفا از این به بعد دیگه نگین استاااااااااااد....)

6 - اگه یه لنگه کفش بهت بدن باهاش کدوم یکی از همکلاسی هاتو میزنی؟چرا؟نمیتونم بگم....ناراحت میشه...دلیلشم اینه که خیلی دروغ میگه....
7- چرا موقع امتحانا انقد استرس داری؟؟؟؟؟نمیدونم...من کلا سر کنکورم انقد استرس نداشتم ولی این ترم سر چنتا امتحان بد استرس گرفتم....مخصوصا دارو...چون بچه ها هر دارویی میگفتن من یادم نمی اومد...خلاصه از برکات دانشگاس...رف میشه ایشالا....

سهیت دوشنبه 30 تیر 1393 ساعت 19:50

با سلام خدمت خانم لهراسبی،یه کم دیر شد آخه امروز از مشهد رسیدم.
1- چه فصلی رو دوس داری؟؟
2- ( جنگل،کوه،دریا) کدوم بهتره؟چرا؟
3- اگه توی یه مهمونی رودربایستی دار،غذایی ک ازش متنفری رو جلوت بذارن چیکار میکنی؟
4- پفک یا بستنی؟؟؟؟
5- یه جوک؟؟؟
6- اگه یه لنگه کفش بهت بدن باهاش کدوم یکی از همکلاسی هاتو میزنی؟چرا؟
7- چرا موقع امتحانا انقد استرس داری؟؟؟؟؟

هانیه یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 02:05

جواب آقای مقتدایی
سلام و خسته نباشید خدمت همکلاسی گرامی:سلام خدمت نماینده ی ارشد

الف.شخصی:
*اصلیت؟ تهرانی از طرف مادری هم آذری
*غذا_رنگ_ورزش مورد علاقه؟
غذا:از پیتزا که هیچ وقت نمی شه گذشت اما به جز پیتزا همه ی غذا های مامانم مخصوصا دلمه و خورشت آلو اسفناج...
رنگ:بنفش
ورزش:کلا به هیچ ورزشی علاقه ندارم فکرم میکنم استعدادی توی ورزش نداشته باشم ...شنا رو دوس دارم نه به عنوان ورزش...به عنوان تفریح...البته ایروبیکم خوبه چون یه جور تفریحه و تخصص خاصی نمی خواد

*چنتا خواهر و برادر هستین؟دوست داشتین چنتا باشین؟با چ فاصله سنی ای؟خواهر یا برادر؟
یه برادر کوچیکتر دارم که تقریبا 5 سال ازم کوچیکتره...خواهر اصلا دوس ندارم...دلم میخواس همین جوری فقط 1 برادر داشتم...که خدا رو شکر همینم هست تا زمانی که داداشم کوچیکتر بود دلم می خواس داداش بزرگتر داشتم اما الان که قدش از من بلندتر شده احساس میکنم ازم بزرگتره...الان می فهمم که همین که کوچکتره خوبه چون دیگه خیلیم نمیتونه بهم زور بگه...(البته منم نمیتونم خیلی به اون زور بگم..)

*اگر اسمتون رو خودتون انتخاب میکردین چ میذاشتین؟البته بجز سلاله!این سوالیه که خیلی وقته ذهن خودمو مشغول کرده...راستش هنوز یه جواب قطعی واسش پیدا نکردم اما فک کنم فرٍّین یا هستی خوب باشن...البته نا گفته نماند که اسم خودمم دوس دارم

*کارتون_شخصیت کارتونی مورد علاقه؟خر شرک-سیندرلا

*اگر بگن باید ب ی کشور دیگه برین کجا میرفتین؟چرا؟انگلیس یا فرانسه چون هم زبانشونو دوس دارم هم هر دوشون اصالت خاصی دارن و هم این که مشکلات و محدودیتهای جهان سوم رو ندارن...البته همین که جز کشورهای مترقی هستن هم باعت میشه که یه سری شرایطی داشته باشن برای زندگی ...متل کار زیاد نظم زیاد و قانون مندی که چون ما بهشون عادت نکردیم ممکنه اولش برامون سخت باشه ولی به هر حال هر چیزی یه بهایی داره....

*از فرهنگ کدوم کشور خوشتون میاد؟چرا؟از فرهنگ اصیل ایرانیا خوشم میاد که خیلی مهمون نوازن با هم خوش برخوردن(البته این روزا رو نمیگم که ولی به جز اون از فرانسویا خیلی خوشم میاد چون خیلی حواسشون به هم هست...حواسشون به غریبه هاهم هست مثلا اگه توریستی برین فرانسه هر کی بفهمه که توریستین فوری سعی میکنه که بهتون کمک کنه و راهنماییتون کنه...اما مثلا آلمانیا اگه بفهمن آلمانی نیستی حتی اگه یه آدرس ازشون بپرسی بهت نمیگن و میگن ما نمیدونیم...چون خیلی نژاد پرستن...

*تصویر زندگیتون روی بوم؟...نمیدونم...شاید عکس یه کوه توی یه شب مهتابی که بالاش نشستم و دارم به ماه نگاه میکنم....یا شاید عکس یه برکه زیبا که یه عالمه درخت پاییزی و رنگارنگ دورشن و پرنده ها روی آب نشستن ومنم زیر یکی از درختا دارم میوه می خورم....

*اسم فیلمی ک از زندگیتون ساخته میشه؟6ستاره

*اشتباهی ک هرگز تکرار نمیکنین؟اعتماد کردن به بعضیا...

*دل "هیچ کس" رو نباید شکوند؟راستش اولش می خواستم بگم بله هیچ کس رو...ولی دیدم بعضیا هستن که اون قد به آدم بدی میکنن و ولکن نیستن که تا بهشون یه چیزی نگی فک میکنن زبون نداری و همیین جور ادامه میدن...البته من خودم سعی می کنم این کار آخرین کاری باشه که در مقابل این آدما انجام میدم...اونم به خاطر اینکه اونا دل منو خیلی شکوندن...والا من همینجوری اهل دل شکوندن نیستم...

ب.درسی:
*معدل دبیرستان؟19/87معدل دیپلمم بود....
*درس مورد علاقه_تنفر دوران دبیرستان؟ادبیاتو خیلی دوس داشم....از شیمیو زمین شناسی متنفر بودم

*خاطره از دبیرستان:اوووووووووو خاطرات دبیرستانمو باید کتاب کنم...نمیدونم از کدوماش بگم...از دست انداختن معلما...جشن تولدا...دور همی گرفتنا که پیترا سفارش میدادیم واسمون می آوردن مدرسه....از این که هر زنگ تفریحمون یه جشن درست و حسابی بود...مخصوصا زنگای ناهار که همه دور هم جم میشدیمو زود ناهار میخوردیم تا بیشتر واسه بزن و بکوب بعد ناهار وقت داشته باشیم...ولی اگه بخوام یکی از قشنگترین خاطراتمو بگم جشن تولدی بود که دوستام واسم تو مدرسه گرفتن....بعد کلی جشن و عکسو خوش گذرونی یک آن که غافل شدم سر منو نزدن تو کیک بلکه کیکو زدن تو سر من.......اصن یه وضی هممون کیکی شده بودیم...از خنده ام رو پا بند نبودیم...حالا تو اون قیافه ها یهو ناظممون هم رسید نمیدونستیم گریه کنیم یا بخندیم...خلاصه اوضاعی بود....تازه همون جوری چرب و چیلی زنگ بعدش کلاسم داشتیم....

*احساس شب قبل_بعد از کنکور؟شب قبل کنکور ادای آدمای بی استرسو درمیاوردم...ولی واقعا استرس داشتم...دختر عمم اومده بود پیشم که به کنکور زیاد فکر نکنم...شب بعد کنکورم خیلی خیلی خوشحال بودم با این که خیلیم خوب نداده بودم اصلا ناراحت نبودم....فقط میگفتم هرچی شد شد خدارو شکر تموم شد...شبشم رفتیم مهمونی خونه ی عمم

*معدل_رتبه ترم 1؟18.3
*استاد مورد علاقه_تنفر ترم 1_2؟چرا؟
مورد علاقه:استاد موسوی(ترم 2)-چون باهمه با احترام رفتار میکردن و خیلی خنده رو بودن-خانم ملکیان و خانم بهنام و خانم مرادی رو هم دوس دارم
مورد تنفر:شیلا(ترم1)-فیزیو(ترم 2) چون هیچ کدوم کوچکترین احترامی برای ما قائل نبودن...مخصوصا فیزیو که رسما به بی هوشیم توهین میکرد.....منم که رو بی هوشی حثاث....

*راستی فیزیو چن شدین؟ب من 13 داد!!!! جدا....اتفاقا منم 13 شدم...

ج.کامل کنین:
*بهترین هدیه ای که ...میتونم از خدا بگیرم حال خوبه...حال خوبمو با هیچ چی عوض نمی کنم...

*خدایا اگر...گاهی یادم میره که چه خوبیایی در حقم کردی بذار به پای حواس پرتیم....تو خودت میدونی که من چقددددر دوست دارم و قدر محبتا تو میدونم....

*کاش...بچه ها ی کلاسمون بیشتر با هم صمیمی بودن...البته هنوزم دیر نشده...به خدا این سالا دیکه تکرار نمیشه ها...

*از این ب بعد... درسامو توی طول ترم میخونم....اون جوریم نگاه نکنین........بابا به خدا بعضیاتون درباره ی من اشتبا فک میکنین....نه این که درس نخونما ولی همه رو یا 1 هفته به امتحان یا شب امتحان میخونم...البته اینم بگم که درس نخونده سر امتحان نمیام حتی اگه مجبور شم تا صبح بیدار بمونم....

*ولی باید...به خاطر دیر جواب دادن از همه دوستان عذر خواهی کنم چون فکر میکردم از شنبه نوبت نفر بعد شروع میشه...بعدم سر چنتا سوال خیلی فک کردم این شد که یکم طول کشید...امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید...


ه.مربوط ب من:
*ویژگی های نماینده ایده آل؟اطلاع رسانی دقیق و سریع
*نظرتون راجع ب من؟یه خورده زود رنج ولی مسئولیت پذیر

راستی از بابت جملات زیباتونم ممنون...

هانیه جمعه 27 تیر 1393 ساعت 22:00

جواب مهسا جان

سلام به دوست گلم هانیه خانوم:سلام عزیزم
1.زیباترین کلمه ای که تابحال شنیدی؟خوشبختی
2.چه چیزی رو هرگز حاضر نیستی تو زندگیت با کسی تقسیم کنی؟راز دلمو
3.یه شعر که خیلی دوسش داری و بیشتر اوقات زمزمه میکنی؟همون شعری که در جواب آقای حمزه ای گفتم البته یکی دیگم مال سهراب هست که میگه:
نه تو میمانی...ونه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی...به حباب نگران لب یک رود قسم.... و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت....غصه هم میگذرد...آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...لحظه ها عریانند.... به تن لحظه ی خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز...

4.آخرین باری که با تمام وجود گریه کردی وخندیدی؟
خنده که همین دو سه شب پیش که دو تا از دوستام اومده بودن خونمون و شب موندن و تا صبح بیدار بودیمو کلی خندیدیم....گریه هم...راستش گریه سبکم میکنه...وقتایی که دلم میگیره میرم یه جایی که کسی منو نبینه یا کسی دور و برم نباشه و گریه میکنم...
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست داری اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟من نه دوس دارم با کسی تندی کنم و نه دوس دارم کسی با من تندی کنه...دلم میخواست هر دوی این دوتا رو از زندگیم پاک میکردم...مخصوصا اگه خدایی نکرده خودم دل کسیو شکونده باشم دلم می خواست اونو پاک میکردم
6.نظرت درباره ی کلمات زیر؟
خدا:قدرت و محبت
خورشید:راستش من همیشه تو تصورم خورشیدو با یه عینک آفتابی میبینم ینی این شکلی
خوشبختی:خوشبختی ینی حالت خوب باشه...
تنهایی:گاهی لازمه و گاهی آزار دهندس
مهساجعفری فر!:خیلی مهربون و دوست داشتنی

هانیه جمعه 27 تیر 1393 ساعت 20:37

جواب راضیه جان:

سلام به هانیه خانومی :سلام عزیز دلم
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟ وقتی عصبانیم تنهایی و سکوت از همه چی بیشتر آرومم میکنه...ینی یه مدت مثلا یکی دو ساعت سعی میکنم تو حال خودم و تنها باشم و بعدش کلا یادم میره....
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟ خیلی بد به طرف نگاه میکنم و بعد یه سکوت پر معنا البته این مال موقعیه که با طرف رودرواسی نداشته باشم مته داداشم ولی اگه رودرواسی داشته باشم کلا هیچ کاری نمیکنم ولی به شدت ساکت و دمق میشم....ینی وقتی عصبانی یا ناراحتم یکی از بارزترین ویژگیام اینه که به صورت غیر ارادی خیلی خیلی ساکت وکم حرف میشم به طوری که هر کسی کنارم باشه میفهمه حتی اگه نخوام که بفهمه....
3-بهترین خاطره عمرتون ؟ راستش خاطره ی خوب که زیاد دارم...الان چیز خاصی یادم نیس راستش
4-ضایع شدن چه حالی داره؟ وای خیلی بده....وقتی ضایه میشم قرمز میشم و گرمام میزنه یالا...اصن یه وضی اما در کل زیاد ضایه نمیشم
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگیتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟ بله افتاده...و جالب این جاس که بدترین اتفاق زندگیم که از دست دادن عزیزترین کسم ینی پدربزرگم بود باعث این تغییر شد که کلا اعتقاداتمو تغییر داد و باعث شد که یه آدم دیگه بشم....ینی اون اتفاق خیلی وحشتناک توی زندگیم به جای اینکه باعث بشه به درگاه خدا ناسپاسی کنم و از خدا رو برگردونم برعکس چشمامو رو به خدا باز کرد...تا قبلش فکر میکردم که اگه پدربزرگم ثانیه ای نباشه من زنده نمیمونم ولی وقتی پدربزرگمو از دست دادم احساس کردم که خدا صبر عجیبی رو به من داد...اون جا بود که خدارو با تمام وجودم احساس کردم و فهمیدم که خدای من هم خیلی قدرتمنده و هم خیلی با محبت....پدربزرگمو گرفت ولی قدرت تحملشم بهم داد درسته که پدربزرگم هیچ وقت از یادم نمیره و بعد 3 سال هنوز دلتنگشم و غم رفتنش هنوز برام تازس و گاهی تو تنهایی ساعتها گریه میکنم که دیگه کنارم نیست ولی اگه خدا اون صبرو بهم نمیداد احتمالا دیوونه میشدم ...از اون به بعد انگار چیزایی رو که چشمام به روش بسته بود برام مثل روز روشن شد و قدر خیلی چیزا ر و بیشتر از قبل دونستم...الان میدونم که همین که یه صبحو بی دردسر به شب برسونی و با خیاال راحت سرتو رو بالش بذاری باید بابتش بینهایت خدارو شکر کنی...چیزی که ما اکثرا داریم ولی چون دیگه برامون عادی شده نسبت بهش بی توجهیم و فکر میکنیم باید حتما معجزه یا اتفاق خاصی بیفته که بابتش خدا رو شکرکنیم....در صورتی که همین که اتفاق بدی واسمون نمیفته خودش یه معجزست و بارها جای شکر داره....
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟ این که به بعضیا اعتماد کنم و حرفای دلمو بهشون بگم و بعد اونا اون درد دلارو به خاطر خودشیرینی به گوش بقیه برسونن....اخ که من از این چقد ضربه خوردم....
7-بزرگترین آرزوتون چیه؟مشکلات برای همه ی آدما هست و زندگی هر بار ممکنه بهانه های مختلفی برای به هم زدن آرامش ما پیدا کنه...آرزوم اینه که هیچ وقت هیچ چیز آرامشمو بهم نزنه ....چون آرامش ینی سلامتی رضایت شادی دل خوشی خودت و همه ی کسایی که دوسشون داری
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟ کار که....ولش کن ریا میشه
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(منظورم وقتی که خیلی نیاز به کمک دارید و اون شخصی که ازش کمک میخواید خاصه مثلن دوسته ده سالتونه که تا حالا همه کار واسش کردید) :نمی دونم فکر درستیه یا نه ولی من چون خودم دل کسیو نمیشکونمو معمولا به کسی نه نمیگم،چون میدونم که خواسته ی نامعقولی هیچ وقت از کسی ندارم و نخواهم داشت،اگه بهم نه بگن خیلی ناراحت میشم....البته بازم بستگی به مدل نه گفتن داره...شاید خیلیم ناراحت نشمو بپذیرم....
10-از چه چیزی بیشتر از همه تو زندگیتون میترسید؟ از به هم خوردن آرامشم واقعا می ترسم...حالا از هر لحاظ...چه کم و چه زیاد...
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید:خواهش میکنم ...ممنون از تو که وقت گذاشتیو ازم سوال پرسیدی...

محمود پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 22:30

سلام و خسته نباشید خدمت همکلاسی گرامی

الف.شخصی:
*اصلیت؟
*غذا_رنگ_ورزش مورد علاقه؟
*چنتا خواهر و برادر هستین؟دوست داشتین چنتا باشین؟با چ فاصله سنی ای؟خواهر یا برادر؟
*اگر اسمتون رو خودتون انتخاب میکردین چ میذاشتین؟البته بجز سلاله!
*کارتون_شخصیت کارتونی مورد علاقه؟
*اگر بگن باید ب ی کشور دیگه برین کجا میرفتین؟چرا؟
*از فرهنگ کدوم کشور خوشتون میاد؟چرا؟
*تصویر زندگیتون روی بوم؟
*اسم فیلمی ک از زندگیتون ساخته میشه؟
*اشتباهی ک هرگز تکرار نمیکنین؟
*دل "هیچ کس" رو نباید شکوند؟

ب.درسی:
*معدل دبیرستان؟
*درس مورد علاقه_تنفر دوران دبیرستان؟
*خاطره از دبیرستان
*احساس شب قبل_بعد از کنکور؟
*معدل_رتبه ترم 1؟
*استاد مورد علاقه_تنفر ترم 1_2؟چرا؟
*راستی فیزیو چن شدین؟ب من 13 داد!!!!

ج.کامل کنین:
*بهترین هدیه ای ک...
*خدایا اگر...
*کاش...
*از این ب بعد...
*ولی باید...


ه.مربوط ب من:
*ویژگی های نماینده ایده آل؟
*نظرتون راجع ب من؟

Waste not your hour,nor in the vain persuit

Of thia & that endeavour & dispute;Better be

jocund with the fruitful grape than sudden

after non or bitter,fruit.
F.Gerald

mahsa jafari far پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 14:58

سلام به دوست گلم هانیه خانوم
1.زیباترین کلمه ای که تابحال شنیدی؟
2.چه چیزی رو هرگز حاضر نیستی تو زندگیت با کسی تقسیم کنی؟
3.یه شعر که خیلی دوسش داری و بیشتر اوقات زمزمه میکنی؟
4.آخرین باری که با تمام وجود گریه کردی وخندیدی؟
5.تو دفتر زندگی هر کسی سطر هایی وجود دارن که آدم دلش می خواد با یه پاک کن پاکشون کنه ، دوست داری اون پاک کن دست کی باشه ؟باهاش چیو پاک کنه؟
6.نظرت درباره ی کلمات زیر؟
خدا
خورشید
خوشبختی
تنهایی
مهساجعفری فر!

هانیه پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 03:21

سلام خدمت همکلاسی محترم خانم لهراسبی :سلام از بندس
1.تعداد افراد خانواده؟4 نفر
2.محل سکونت؟تهران- خیابان پیامبر غربی
3.اززندگی راضی هستی؟ بله خیلی زیاد
4.زندگی از شما راضی هست؟ حتما که هست....ینی کلا یه جاهایی من با اون میسازم یه جاهایی اون با من میسازه....یه جاهاییم کلا دوستیم باهم.....
5.چرا هوشبری؟راستش اولش خیلی حوشایندم نبود....از پزشکی پایین تر رضایت نمیدادم ....ولی بعد فهمیدم که با یه سری شرایطی میشه از هوشبری به پزشکی تغییر رشته داد....به خاطر همین انتخابش کردم ولی الان میتونم بگم که این رشته رو فقط و فقط به خاطر خودش دوس دارم...حتی اگه نتونم تغییر رشته بدم...
6.چرا دانشگاه ایران؟دیگه قسمت بر این بود که این جا در خدمت دوستانی مثل شما باشم....خودم احتمال میدادم که یا بهشتی یا این جا قبول شم...در هر حال الان هم عاشق این رشتم و هم عاشق این دانشگاه ....واقعا که هیچ جا دانشگاه ایران نمیشه....
7.یه بیت شعر؟
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن/همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن/دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن/ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن/ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد/که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن
ببخشید که از یه بیت بیشتر شد ولی من این شعر شیخ بهایی رو واقعا دوس دارم....
8.یه جمله؟گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید، تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد! گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندی رفتن را بلد بوده ای!
9.نظرتون راجع به ماه رمضون؟دوسش دارم چون یه حال وهوای دیگه ای داره....ولی حیف که ما آدابشو بلد نیستیمو از ماه رمضون فقط نخوردنشو یاد گرفتیم و برای ما ماه رمضون مساویه با تحمل گرسنگی که متاسفانه این قسمتشو اصلا دوس ندارم ...نه این که بگم با غذا خوردن موافقم....فقط نظرم اینکه این روزه ی جسم باید به ما کمک کنه که بتونیم روزه ی دل بگیریم...ینی چون روزه ایم باید مراعات خیلی مسائلو بکنیم ته این که انتظار داشته باشیم چون روزه ایم دیگران مراعات ما رو بکنن....
10.اولین چیزی که به ذهنتون میاد......
خدا:سرچشمه ی قدرت و محبت بی انتها که فقط منتظره که ما دستامونو به سمت محبتش بلند کنیم که غرق محبتمون کنه...بدون اینکه بابت این محبتش کوچکترین انتظاری برای خودش از ما داشته باشه
عشق:ینی دلت بخواد هر جا که اون هست تو هم باشی...و راضی باشی جونتو بدی که اون حالش خوب باشه....
هوشبری: یه جور پزشکی که فقط اونایی که می خوننش جایگاه واقعیشو می دونن (خیلیم روش تهصب دارن-که خود من یکی از اون متعصباشم....)
استاد:دکتر روحانی و دکتر موسوی زاده
دوست:یکی که شبیه خودته توی همه ی کارا پایس...)
همکلاسی دانشگاهی:اعضای یه تیم که همه جوره هوای همو دارن...
بیمارستان :راستش جای دوس داشتنی نیس...امیدوارم کسی پاش به بیمارستان وا نشه و اگرم میشه خوشحال خارج شه....
تیمارستان :باید جای باحالی باشه....
بیمارستان رسول اکرم:از بین بقیه بیمارستانای آموزشی بهتره...اوایل وقتی می خواستم واردش شم احساس می کردم پروفسوری رئیس جمهوری چیزیمولی بعد برام عادی شد
هانیه لهراسبی:کسی که سعی می کنه دل کسیو نشکونه....
11.نظرتون راجع به بنده؟گاهی خیلی رسمی و مثل آدم بزرگا ...گاهی هم شیطون و مثه بچه ها...
12.از خودتون یه سوال بپرسید؟نمی دونم والا ...چیزی به نظرم نمیرسه
13.یه جوک بگید :
واکنش کودکان به کتک در ایران و خارج
خارج:جیغ-داد-گریه- افسردگی-روانشناس
ایران:مادره تا سر حد مرگ بچه رو کتک میزنه اون وقت بچهه پرو پرو بر می گرده میگه :هه هه..هوهو...اصنم درد نداشت...
دعا می کنم یه روز آروزهاتون دیگه آرزو نباشه..........خداحافظ:ممنون منم آﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺍﺳﺖ ...ﻭ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﯽ :ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺭﺯﻭﺋﯽ ﮐﺮﺩﻩﺑﻮﺩ؟!

راضیه سه‌شنبه 24 تیر 1393 ساعت 20:50

سلام به هانیه خانومی
1-وقتی عصبانی میشین چی یا کی یاچه کاری بهتون آرامش میده؟
2-عصبانی بشین چه عکس العملی دارین؟
3-بهترین خاطره عمرتون ؟
4-ضایع شدن چه حالی داره؟
5-تا حالا اتفاق گنده ای تو زندگیتون افتاده که به قول تو فیلما !یهو مسیر زندگیتونو عوض بکنه؟
6-اشتباهی که هرگز تکرار نمیکنین؟
7-بزرگترین آرزوتون چیه؟
8-تو زندگیتون چه کاری کردین که بعدش احساس شجاعت و غرور کردین؟
9-به نظر شما نه شنیدن چه احساسی داره؟(منظورم وقتی که خیلی نیاز به کمک دارید و اون شخصی که ازش کمک میخواید خاصه مثلن دوسته ده سالتونه که تا حالا همه کار واسش کردید)
10-از چه چیزی بیشتر از همه تو زندگیتون میترسید؟
ممنون که وقت گذاشتید و هر کدومو دوس نداشتید جواب ندید

حمزه ای دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 19:41

سلام خدمت همکلاسی محترم خانم لهراسبی. 1.تعداد افراد خانواده؟
2.محل سکونت؟
3.اززندگی راضی هستی؟
4.زندگی از شما راضی هست؟
5.چرا هوشبری؟
6.چرا دانشگاه ایران؟
7.یه بیت شعر؟
8.یه جمله؟
9.نظرتون راجع به ماه رمضون؟
10.اولین چیزی که به ذهنتون میاد......
خدا
عشق
هوشبری
استاد
دوست
همکلاسی دانشگاهی
بیمارستان
تیمارستان
بیمارستان رسول اکرم
هانیه لهراسبی
11.نظرتون راجع به بنده؟
12.از خودتون یه سوال بپرسید؟
13.یه جوک بگید......

دعا می کنم یه روز آروزهاتون دیگه آرزو نباشه..........خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد