صندلی داغ با حضور آقای بهروز اسماعیلی (سری سوم)
سلام
با سومین سری صندلی داغ در خدمتون هستیم با حضور مهمون عزیزمون آقای بهروز اسماعیلی
Phoebe
سلام
چن وقته دوست ناشناسمون Phoebe که میان تو چت باکس همه رو درگیر این قضیه کردن که بفهمیم ایشون کی هستن.من فقط فهمیدم آقا هستن.ولی چون همه دارن امیر رو با این داستان اذیت میکنن چرا من نکنم؟
خیلی حال میده
پ.ن1:از امیر اجازه نگرفتم اینو بذارم.شمبه شهیدم میکنه.(پاکش نمیکنم امیر خان.خودتو بکش)
پ.ن2:یه ساعت نشستم دور عکسشو بریدم ولی آخر سر هرکاری کردم بک گراند عکس پاک نشد.کل زحمتام به فنا پیوست
پ.ن3:فقط جنبه ی شوخی داره
پ.ن4:امیر جون 
صندلی داغ با حضور خانوم راضیه حروفی ( سری دوم )
سلام
با دومین سری صندلی داغ در خدمتون هستیم با حضور مهمون عزیزمون خانونم راضیه حروفی
صندلی داغ با حضور آقای محسن حمزه ای(سری اول)
سلام.
با اولین سری از صندلی داغ در خدمتتون هستیم با حضور مهمون عزیزمون محسن حمزه ای.
دوستان سوالات خودتون رو تو قسمت نظرات بنویسید.آقا محسن هم همون جا جواب میدن.
اولین مهمان صندلی داغ چه کسی باشد؟!
سلامی به گرمیه صندلیه داغ !
تو این مدت اکثر کسانی که نظر داده بودن با صندلی داغ موافق بودن.چن نفر هم به خودم گفتن که موافقن.پس بر آن شدیم :| که فعلا به صورت آزمایشی صندلی داغ داشته باشیم.اگه استقبال شد ادامه میدیم.
حالا مساله ی اصلی اینه که اولین مهمان صندلی داغ چه کسی باشه.شما دوس دارید اولین نفر کی باشه؟چه از آقایون چه از خانوما هرکسی رو که دوس دارید اولین مهمون این صندلی باشه تو نظرات معرفی کنید.سعی کنید کسی رو معرفی کنید که حاضر باشه مهمون صندلی داغ باشه.چون اگه ایشون راضی نباشن یا نتونن بیان وبلاگ و جواب بدن یه هفته کارمون عقب میوفته تا یه نفر دیگه پیدا کنیم.
قوانین به این صورته که :
هر کس یه تعدادی سوال تو قسمت نظرات میپرسه و مهمون صندلی داغ تو قسمت نظرات جواب سوالاتشون رو میدن.
سعی کنید یه جوری سوال بپرسید که واسه بقیه هم سوال بمونه.تکراری نشه سوالا
سوال اگه شخصی باشه یا مهمونمون نخوان میتونن جواب ندن.اگر هم خواستن میتونن دلیلشو مطرح کنن.
هر کس هم سوال پرسید آخرش یه نفرو واسه هفته ی بعد معرفی کنه لطفا
اگه چیزییادم اومد اضافه میکنم
کلی هم هنر نمایی کردم این عکسو فقط اختصاصیه بچه های هوشبری طراحی کردم
.از این چارپایه پلاستیکی ها گذاشتم دور هم باشیم
نظرسنجی ـــ اطلاعیه وبلاگ
سلام به همه ی دوستای گلم.انشاالله که همه چی اوکیه اوکی باشه !
به خاطر این مدت که نبودم از همه عذر میخوام.سعی میکنم یه تغییرات کوچیکی تو ظاهر وبلاگ و پست ها بدم.
1)راجب عدم نمایش اسم نویسنده باید بگم که حتما حتما باید اسم نویسنده مشخص باشه که اگه خدایی نکرده مشکلی پیش اومد با مسئولیت خود نویسنده حل بشه.
2)از وقتی این وبلاگ رو درست کردیم نظرات متفاوتی از بچه ها شنیدیم.بعضیا میگن فقط پست ها حول مسائل درسی و دانشگاه بچرخه.بعضیا میگن نه از فیلم و آهنگ بذارید تا مسائل دانشگاه.ازتون خواهش میکنم تو قسمت نظرات بگید که بیشتر به چه نوع مطالبی علاقه دارید.حتی اگه مثلا پست های طنز رو دوست ندارید بنویسید همه چیز بذارید به جز طنز.یا حتی بنویسید مثلا طنز های تصویری بهتر از متن هستن.اینا مثال هستن.لطفا خیلی کامل نظر شخصیتون رو بیان کنید تا بتونیم به کمک شما وبلاگ بهتری داشته باشیم.
3)اگه موافق باشید به پیشنهاد یکی از دوستان(اگه اشتباه نکنم آقای حمزه ای) هر هفته یا هر دو هفته یک بار یه برنامه شبیه به صندلی داغ تو وبلاگ داشته باشیم.به این شکل که یک نفر رو صندلی ما بشینه و بچه ها بیان سوالاتشون رو از اون فرد بپرسن(هر سوالی به شرطی که خیلی شخصی نباشه) و اون دوستمون جواب بدن.هم طنز میشه هم جالب و سرگرم کننده.اگر موافق هستید یا نیستید هم لطفا نظرتون رو اعلام کنید.
4)هر پیشنهادی هم در راستای بهتر شدن وبلاگ دارید خواهشا بنویسید.
5)دوستانی هم که تمایل به همکاری دارن ایمیلشون رو تو نظرات بنویسن و بگن که میخوان نویسنده بشن.خیلی خوب میشه اگه هم تو وبلاگ شریک باشن.
پس خواهش میکنم نظرتون رو اعلام کنید.(ذکر شماره ی موضوع مستحب و نظر دادن واجب است:D)
راستی هیستوری چت باکس رو پاک کردم.خیلی پر شده بود.لطفا وارد وبلاگ میشید تو چت باکس Sign in کنید
فعلا...
دانلود جزوه ی آخرین جلسه فیزیولوژی خانوم مروج(درخواستی)
سلام.
خانوم مروج خودشون نتونستن بیان و جزوه رو بذارن.ولی اگه سوالی داشتین خودشون میان توضیح میدن :
نمونه:
تعداد: 6 تا
حجم : 11.5 MB
عشق دانشجویی
ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺳﯿﻨﻪ ﭼﺎﮎ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺶ ﺑﻮﺩ .ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺟﺮﺍﺕ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍﺯ ﺩﻟﺶ ﺭﻭ
ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺭﻭ ﺭﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻌﺪﻡ ﭘﺴﺮ ﺭﻭ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﻪ،
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻪ ...
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ
ﻣﺎ ﯾﮏ ﺟﺰﻭﻩ ﻗﺮﺽ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻧﻮﺷﺖ : ” ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﻭ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ﺍﮔﺮ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﻧﺠﻮﻧﺪﻣﺖ “
ﺍﮔﺮ ﻣﻨﻮ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺑﯿﺎ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﮑﻦ .
.
ﻭﻟﯽ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩ .
.
ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺯﮔﺎﺭ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ
ﺩﯾﮕﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻧﺮﻓﺖ !!.
