سلام دوستان. حالتون خوبه؟
امروز اولین روز کارآموزی بود می خوام تو این پست تو قسمت نظرات حسی که داشتین. سوتی های که دادین .جوگیر شدناتون.خلاصه چیزه خنده داری که براتون اتفاق افتاد رو بنویسید. اول خودم میگم :
صبح خانم مرادی اومدن گفتن که برید تو اتاق ها و از مریضا شرح حال بگیرید من رفتم و دو سه نفری صدام کردن آقای دکتر قسمت جالب این بود که مشکلاتشون رو هم می گفتن و من هم خیلی پررو مثل دکترا صحبت میکردم شما خودتون جوگیر شدن رو تجربه کردین .لامصب چه حس غروری داشت دکتر بودن یه جا یه نفر پرسید دکتر درد دارم منم گفتم دردت کم کم خوب میشه.....یارو تو دلش گفت ترکوندی با این نظرت .معلومه کم کم خوب میشه...............در کل من فهمیدم تو این 17 جلسه 4 ساعت هم کار مفید نخواهیم داشت.
مریضا عالین من عاشق کارمونم.
سهراب میگه:
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
Man ke kole bimarestano gashtam az ,tu otaqe bagiye bacheha ham miraftamhata!az sond gozashtanbe hamrahe ye anterne jarahio komak be Dr vase ct scan gardane mariz gerefte ta behyario ina...ro anjam dadam dastam hamash dastkeshbud yeja yeho didam tabaqe -2am masalan nabayad az bakhsh thorax kharej mishodim vali aga vazife hamchin badesham nayumad az karam!,3 ta ham barge sharhe hal neveshtam kolan aga vazife gof jayio kari moonde to anjam nadade bashi birune orzhansam ke teye ye hrkat javgirane va ensani ba Amir peraydaro...hamuni ke amir gof!darkol sakhtvali. Shokr Aliiiii bud
دیروز بیمارستان فیروزگر معلومه سوژه خنده ای بوده
سلام به بروبچ
البته یه افغانی ه هم که انگار فهمیده بود گفت:مهندس بیا صبونه بزن
.یه معتاده داش هذیون میگف:چیه نتونستن رگ منو بگیرن گندشونو فرستادن!تو هم نمیتونی از من رگ بگیری
خلاصه تو اون بخش مریضی نبود که من باهاش حرف نزده باشم!

البته تقصیر پرستاره بود.آنژوکتو خوب نزده بود،توش پره خون بود!
من چهارشنبه روز عالی ای داشتم.روپوش که پوشیده بودم،عینک دانشمندا رو هم داشتم،تو بخشم طرز برخورد با غرور کاذب رو از رزیدنتای بخش یاد گرفته بودم،شده بودم یه دکتر تمام عیار.میرفتم تو اتاقا مریضا یا همراهاشون همچین نگا نگا میکردن!منم هی سوال میپرسیدم!بنده خداها هم تا آخرش جواب میدادن!چنتا مریض هم میگفتن:دکتر مسکن بزن درد دارم،دکتر بیا سرمم تموم شده
ساعت 12 نوبت دارو زدن شد.در کل 3تا زیرجلدی زدم 5 تا آنژوکتی!ولی سر یه مریضه رفتم اسمش علی اکبر بود،منم با پررویی گفتم:علی اکبر نترس بلدم!زدم چشمتون روز بد نبینه دارو با خون قاطی شد پاشید توی سرو صورت من و رخت و لبلسای علی اکبر
کلا دیروز خیلی حال داد.دکتر درد دارم مسکن بزن.خخخخخ
سلام به دکترای پرماجرای ...
ما تو بخش جراحی بودیم...حالا همه جراحی کرده بودن حالشون بد بود خانوم مرادی می گف برید تو ازشون سوال بپرسین...آخر یکی از همراها دید ما همینجوری جلوی در داریم راه میریم و سرک میکشیم دلش سوخت اومد گف بیاین تو خجالت نکشین... بعد شروع کرد به توضیح دادن داروهاش که مریضش وارفارین میگیره. حالا ما هم که چیزی نمی فهمیدیم ولی عین این پروفسورا سرامونو تکون میدادیم.
بعد قرار شد موقع دارو دادن پرستارا ما با هاشون بریم که یه دفه سوپروایزره گیر داد که برید فشارسنج بگیرین فشارای مریضا رو کنترل کنید... حالا اونم بدون گوشی(کل بخش پرستاری یه گوشی سالم نداشت تازه میگفتیم گوشی بدین تعجبم میکردن!!!)...حالا هی از اونا اصرار هی از ما انکار... آخر رفتیم اصلا ی وضی... رفتیم بالا سر یه آقاهه... هر چی این کافو باد می کردیم بادش زیاد میشد ولی عقربه بالا نمیرفت... دیگه بعد از کلی تلاش در حالی که دستش+کاف داشتن میترکیدن تونستیم عقربه رو به 80 برسونیم...حالا پیچ کاف گیر کرده بود بازم نمیشد اون بیچارم هیچی نمیگف...خلاصه با کمک سه نفر بالاخره موفق شدیم که پیچشو باز کنیم ...از 80 خالی کردیم بعدم خیلی ریلکس بهش گفتیم:اصلا نگران نباشین فشارتون رو 11ست...
اگر با این فشار خون اعلام شده توسط شما به مریض دارو بدن شک نکنید از جمعیت ایران یه نفر کم خواهد شد.خخخخخ
اتفاقابه نظرم آقای وظیفه خیلی روش خوبی داره چون سرکلاسش کلی خندیدیم ولی وقتی رفتیم توی بخش کاملاجدی بودن من که از روششون خوشم اومدحتی خوشحال شدم ازاینکه منودعواکردن!البته نمیشه گفت دعوافقط درحدتهدیدبودکه حسابم میرسه ولی خب منم اصلابه روی خودم نیاوردم وخیلی طبیعی برخوردکردم
شما دقیقا مثل کشورمون ایران عمل کردین. ایران 30 سال داره تهدید میشه ولی به روی خودش نمیاره.خخخخخ
baba ina hamashoon ba ham divoone boodan ostadeham ke aslan velesh kon asansoresham ke asan asansor nabood azin vasileha bood ke bash ajoro siman bala payeen mikonan
ما از پله استفاده کردیم که اون سالم بود
salam be hame man emrooz kheali khoob boodam faghat nemidonam chera hame mikhastan bezanan bimara khoob boodan parastara mariz boodan
aval raftam berankardo begiram parastare yetori nigam kard goft boro oonvar gorkhidam
badesham ke marizam khoonrizi dasht be parastare migam mige be to marboot nist khoob mishe
akharesham ke dame dare bimarestan joloye orzhans ye perayde park karde bood bad ye nafar dar hale marg bood nemitonestan radesh konan bebaran too orzhans man abolfozl raftim too jav joloye peraydaro gereftim charkhaye jolosh az zamin joda shod holesh dadim az jolo dar raft kenar
separesh shikast grlgiresham kamel raft too bande badesham ke farar ro bar gharar tarjih dadim
inam az khatereye man
سلام من میخام از بد شانسی های امروزم بگم :
اوج عصبانیتم اونجا بود که موقع برگشت تو مترو دسگاه کارت عابرمو خورد
رفتم با فروشنده ى بلیط بنده خدا دعوا کنم که مهتاب در یک آن خودشو رسوند گف بیا کارتت! طفلک مهتاب امروز جرأت نداشت باهام حرف بزنه
ببخشید زیاد شدا بدشانسیه دیگه اینم از اولین روز کارآموزی ما
ازینجا شرو شد که سوار اتوبوس شدم اتوبوس وسطای راه خراب شد بعدش امداد خودرو اومد! بعد تو مترو با ى خانومه دعوام شد! بعد که از مترو اومدم بیرون فهمیدم گوشیم به سرقت رسیده!!!
تو بخشم خانومه مرادی گف بیا فشار خون بگیر من که منتظر اتفاق جدیدی بودم از ی خانومی فشار خون گرفتم که به زبون ترکی هذیون میگف منم ماتو مبهوت نگاش میکردم
خدا رو شکر کنید سالم رسیدین خونه.خخخخ
سلام.من امروزبه طورخیلی طبیعی والبته ناخواسته بچه هاروازبخش آوردم بیرون برای استراحت آخه اشتباه متوجه شده بودم که اون تایم استراحته خلاصه آقای وظیفه ماروتوی راهرودیدن دخترهاهم قربونشون برم همه یه قدم عقب کشیدن من موندم و...بالاخره مجبورشدیم برگردیم توی بخش ولی درعوض سرکلاس جبران کردم استادازمن خواست که شرح حال مریضاروبگم منم شروع کردم به توضیح.خلاصه اینکه کل کلاس من داشتم حرف میزدم بعدبه این نتیجه رسیدم که مریضای بیچاره روبدجورتخلیه اطلاعاتی کردم
من تو موقعیت شما بارها قرار گرفتم که دوستام پشتمو خالی کنن ولی من حرکتی کردم که خود اونا ضربه بخورن.خخخخخ.ولی معلومه آقای وظیفه خیلی آدم گیره بده ای هست
سلام . من امروز اتفاق خاصی برام نیفتاد ولی چیزی که شما نوشتین خیلی جالب بود کلی خندیدم
مممنون امیدوارم که هممون کارآموزی خوبی داشته باشیم .
خواهش میکنم.از مریضا باید تشکر کرد با این شناخت دکتر از پرستار.انشاالله همه دوره خوبی بگذرونیم
من یک فشار خون گرفتم از یک بیماربد حال خیلی حال داد..
من با بیمارام خیلی خوب ارتباط برقرار کردم.دوتاشون هم خیلی مسن بودن.یکیشون زیاد ازم سئال پرسید من خوب جواب دادم.تحت تاثیر قرار گرفت به دخترش گفت: من یه وصیت دیگه هم دارم،وقتی مردم جسد منو بدید واسه تشریح
یه جوری شدم اون لحظه
چه کردن بچه های ما امروز!!!!!!!
اخه بستگی داره مفید بودن و چه جوری تعریف کنی.
یعنی اینکه بخوای تزریق رو خودت انجام بدی و مثل این .من امروز فقط یه تزریق انجام دادم.که به نظرم کم بود
سلام خدمت شما وهم کلاسی های خوبم دربیمارستان رسول اکرم(ص)
امیدوارم ازاولین روزکارآموزیتون راضی باشید...
راستش من امروزسوتی خاصی ندادم ولی اولاش خیلی استرس داشتم چون سوالای شرح حال ازذهنم پریده بود بعدآقای وظیفه اومدن یه کم دعوام کردن سوالا ازترسشون دوباره به ذهنم برگشتن!!!
باروپوش راه رفتن توی بیمارستان یه حس خیلی خوبی به آدم میده....
سلام خدمت شما همکلاسی محترم.ایشاالله سوتی هم میدین وقت زیاده.این جزء وظایف شما و وظایف آقای وظیفه هستش که از مریض مراقبت کنید.خخخخ.اینو قبول دارم که روپوش تو بیمارشتان حسی خاصی داشت.